- امام علی از زبان یاران[1] 1
- عمرو بن حمق و معاویه 2
- حجر و معاویه 2
- عدی بن حاتم و معاویه 3
- ابوطفیل عامر بن واثله و معاویه 4
- هانی و معاویه 4
- صعصعه و معاویه 5
- خالد بن معمّر و معاویه 6
- جاریه بن قدامه و معاویه 7
- شریک حارثی و معاویه 8
- ضراره بن ضمره 9
- بکاره هلالیه 10
- دارمیه حجونیه 13
- سوده همدانی بنت عماره بن اشتر 15
- امّ الخیر باقیه بنت حریش 18
- اروی بنت حارث بن عبدالمطّلب 21
*****
اشعه الانوار فی فضل الحیدر الکرّار، ص 326 و سفینه البحار، ج 2، ص 657، ماده ی وصف.
بکاره هلالیه
عمر رضا کحّاله گوید: وی از زنان عرب موصوف به شجاعت و دلاوری و فصاحت و شعر و نثر و خطابه بود، او در جنگ صفّین از یاران علی (ع) به شمار می رفت و در آنجا سخنرانیهای پرشور حماسی می کرد و مردان جنگی را تشویق می نمود که بدون ترس و بیم در دریای خروشان جنگ فرو روند. هنگام پیری و فرسودگی به همراه دو خادم خود که بر آنها تکیه نموده بود عصا به دست بر معاویه وارد شد و بر وی به عنوان خلیفه سلام کرد. معاویه به نیکی او را پاسخ داد و اجازه ی نشستن داد؛ مروان بن حکم و عمروبن عاص هم نزد او بودند. مروان لب به سخن گشود و گفت: ای امیرمؤمنان! آیا او را می شناسید؟ گفت: او کیست؟ مروان گفت: همان زنی است که در جنگ صفّین دشمن را بر علیه ما یاری می داد، و اوست که در شعر خود می گفت:
یازید دونک فاستشر من دارنا
سیفاً حساماً فی التراب دفینا
کان مذخوراً لکلّ عظیمه
فالیوم أبرزه الزمان مصونا
«ای زید! برخیز و برو از خانه ی ما شمشیری را که زیر خاک پنهان کرده ایم بیرون آر و بیاور».
«آن شمشیر برای هر امر بزرگی ذخیره شده و امروزه زمانه آن را صحیح و سالم آشکار ساخته است».