امام علی (ع) از زبان یاران صفحه 6

صفحه 6

*****

زخرف آیه ی 44.

قریش آیه ی 4 -1.

شعرأ آیه ی 214.

انعام آیه ی 66.

فرقان آیه ی 30.

خالد بن معمّر و معاویه

معاویه به دربان گفت: او را بیرون بر و خالد بن معمَّر سدوسی را داخل ساز. چون داخل شد معاویه گفت: ای خالد! تو را در جنگ صفّین دیدم که بر اسب تیز تک خود سوار بودی و با شمشیر با شامیان می جنگیدی خالد گفت: ای معاویه! به خدا سوگند که از کار گذشته ام پشیمان نیستم و پیوسته بر این آهنگم استوار و دل خوشم، و با این حال خود را مقصّر می دانم، و خداست که باید از او یاری جست و اوست که تدبیر می کند.

معاویه گفت: ای خالد! تو نمی دانی که من با خود عهد کرده ام که وقتی به قوم تو رسیدم با آنها چه کنم؟ گفت: نه، گفت: عهد کرده ام که مردان جنگی را هشدار دهم و زنانشان

را اسیر کنم. آنگاه میان مادران و کودکان جدایی افکنم تا همه بیعت کنند. خالد گفت: تو نمی دانی که من در این باره چه گفته ام؟ گفت: نه، گفت: پس از من بشنو، آنگاه این شعر را خواند:

یروم ابنُ هند نذرَه من نسائنا

و دون الّذی یبغی سیوفٌ قواضبُ

«پسر هند آهنگ آن کرده که عهد خود را درباره ی زنان ما

عملی سازد اما در برابر این خواسته شمشیرهای تیز و برّان قرار دارد».

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه