- امام علی از زبان یاران[1] 1
- عمرو بن حمق و معاویه 2
- حجر و معاویه 2
- عدی بن حاتم و معاویه 3
- ابوطفیل عامر بن واثله و معاویه 4
- هانی و معاویه 4
- صعصعه و معاویه 5
- خالد بن معمّر و معاویه 6
- جاریه بن قدامه و معاویه 7
- شریک حارثی و معاویه 8
- ضراره بن ضمره 9
- بکاره هلالیه 10
- دارمیه حجونیه 13
- سوده همدانی بنت عماره بن اشتر 15
- امّ الخیر باقیه بنت حریش 18
- اروی بنت حارث بن عبدالمطّلب 21
*****
زخرف آیه ی 44.
قریش آیه ی 4 -1.
شعرأ آیه ی 214.
انعام آیه ی 66.
فرقان آیه ی 30.
خالد بن معمّر و معاویه
معاویه به دربان گفت: او را بیرون بر و خالد بن معمَّر سدوسی را داخل ساز. چون داخل شد معاویه گفت: ای خالد! تو را در جنگ صفّین دیدم که بر اسب تیز تک خود سوار بودی و با شمشیر با شامیان می جنگیدی خالد گفت: ای معاویه! به خدا سوگند که از کار گذشته ام پشیمان نیستم و پیوسته بر این آهنگم استوار و دل خوشم، و با این حال خود را مقصّر می دانم، و خداست که باید از او یاری جست و اوست که تدبیر می کند.
معاویه گفت: ای خالد! تو نمی دانی که من با خود عهد کرده ام که وقتی به قوم تو رسیدم با آنها چه کنم؟ گفت: نه، گفت: عهد کرده ام که مردان جنگی را هشدار دهم و زنانشان
را اسیر کنم. آنگاه میان مادران و کودکان جدایی افکنم تا همه بیعت کنند. خالد گفت: تو نمی دانی که من در این باره چه گفته ام؟ گفت: نه، گفت: پس از من بشنو، آنگاه این شعر را خواند:
یروم ابنُ هند نذرَه من نسائنا
و دون الّذی یبغی سیوفٌ قواضبُ
«پسر هند آهنگ آن کرده که عهد خود را درباره ی زنان ما
عملی سازد اما در برابر این خواسته شمشیرهای تیز و برّان قرار دارد».