اهل بیت علیه‌السلام در آیه تطهیر صفحه 14

صفحه 14

شگفتا که نویسنده‌ای ضمن اعتراف به تکوینی بودن اراده در آیه تطهیر بازگشته و در نقض گفتار خود می‌گوید: این آیه، در قوه قضیه شرطی است.حاصل گفته وی چنین است: خداوند سبحان اراده کرده که اهل‌بیت را پاکیزه گرداند و هرگونه پلیدی را از آنان دور سازد و ملازمت با تقوا و عمل صالح را از آنان اراده نموده است.بدین منظور اوامر و نواهی‌یی را برایشان صادر کرده که فقط برای امتحان نیست، بلکه برای آن است که اهل‌بیت را به فضایل واصل واز رذایل دورسازد. بنابراین، در این‌جا یک قضیه شرطی است که مفاد آن چنین است: اگر آنان اوامر را امتثال و از نواهی اجتناب ورزند، خداوند به نحو تکوینی پلیدی را از آنان دور و آنان را پاکیزه می‌گرداند. پس اراده خداوند مشروط به اطاعت آنان است. نظیر این گفته ما که اراده کرده‌ایم که آب، تشنگی را ازبین‌ببرد، در این‌جا صرف اراده برای رفع تشنگی کافی نیست، بلکه مشروطبه آن است که فرد تشنه آب را بنوشد. با این حال، رفع تشنگی به اراده تکوینی است. [236] .حقا که این گفته، سخن عجیب و غریبی است؛ زیرا:1. تکوینی بودن اراده و آن گاه مشروط کردن آن به امتثال اوامر و نواهی، قابل جمع نیست؛ زیرا اراده با این شرط، اراده تشریعی است نه تکوینی؛ زیرا به این گفته منتهی می‌شود که خداوند سبحان اراده کرده که شما را فرمان دهد تا به اراده شما فعل صادر شود. این معنای اراده تشریعی است.2. پیش از این توضیح دادیم که اراده خداوند سبحان که به دور ساختن پلیدی از اهل‌بیت تعلق گرفته، اراده تکوینی است و امتثال و یا عدم امتثال آنان هیچ‌گونه مدخلیتی در آن ندارد. امّا امر و نهی متوجه زنان پیامبر(ص) متعلق به اراده تشریعی است و ناشی از اراده تکوینی برای زدودن پلیدی از اهل‌بیت.اگر بپذیریم که آیه تطهیر به عنوان یک جمله معترضه و استطرادی در میان آیات مربوط به زنان پیامبر(ص) آمده، باید دانست که جمله معترضه و استطرادی نمی‌تواند شرط کلامی قرار گیرد که در ضمن آن آمده است؛ زیرا دراین صورت شرطی بودن آن با معترضه و استطرادی بودن منافات دارد.3. پیش از این آمد که هدف از نزول این آیه ثبت امتیاز اهل‌بیت از دیگران است. اگر این اراده، اراده تشریعی یا مشروط به اطاعت آنان باشد، مدح احدی نخواهد بود؛ چه خداوند اراده کرده که همگان از او اطاعت کنند و از هر اطاعت کننده‌ای، پلیدی مربوطه را می‌برد و این اختصاص به اهل‌بیت(ع) ندارد.4. این گفته‌ها با استدلال‌های فراوان اهل‌بیت به این آیه، در حصول تطهیر بالفعل آنان منافات دارد. چه دیگران می‌توانستند اعتراض کنند که این آیه برای تطهیر شما شرط می‌کند که به اوامر خداوند عمل کنید و از نواهی او بپرهیزید و چه بسا که این مسأله از شما به تحقق نرسد.

اثبات یا نفی پلیدی

در حالی که بعضی می‌گویند: این آیه بر نفی پلیدی دلالت ندارد، بعضی دیگر به خود جرأت داده می‌گویند: این آیه بر ثبوت پلیدی دلالت دارد نه بر نفی آن. بدین منظور لازم دیدیم که به مستند هر دو گروه و پاسخ آن به طور خلاصه اشاره کنیم.الف) تصریح آیه به نفی پلیدیبیاضی و دیگران گفته‌اند: یرید، لفظ مستقبل (آینده) است. بنابراین، دلیلی بر وقوع آن نداریم.می‌گوییم:1. پیامبر(ص) برای اهل‌بیت دعا کرد که خداوند پلیدی را از آنان ببرد و آن حضرت هم جز به فرمان خدای خود دعا نمی‌کند. پس مورد قبول خدا است و در نتیجه واقع شده است.2. صیغه مستقبل در قرآن برای گذشته و حال استعمال شده است:إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوْقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَالْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ؛ [237] .همانا شیطان می‌خواهد که به وسیله شراب و قمار میان شما عداوت و کینه برانگیزد.یُریدُ اللّهُ اَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ؛ [238] .خداوند می‌خواهد که کار را بر شما آسان کند.یُریدُوْنَ اَنْ یُبَدِّلُوْا کَلامَ اللّهِ؛ [239] .قصدشان این است که سخن خدا را تغییر دهند.در غالب مواردی که در قرآن به صیغه مضارع آمده، منظور چیزی است که واقع شده است. بعضی از بزرگان، حکمت آن را افاده استمرار و تداوم اراده دانسته‌اند. [240] .3. سیاق آیه که ظاهر در تکریم و گرامی داشت آنان است، قرینه بر اراده چیزی است که واقع گشته است.4. اگر درست باشد که خداوند آن را در بعضی از اوقات اراده کرده، دلیل بر عصمت مطلق آنان خواهد بود؛ زیرا عقیده به عصمت آنان در بعضی از اوقات خرق اجماع مرکب است. [241] .5. اگر اراده تشریعی خداوند به بعضی از احکام مربوط به زنان پیامبر(ص) تعلّق گرفته تا پلیدی را از پیامبر(ص) و اصحاب کساء بزداید، این بدان معناست که خداوند طهارت بالفعل آنان را اراده کرده است. هم‌چون پزشک که دارو را برای درمان می‌دهد. چه نزد پزشک اراده درمان و شفای مریض تحقق بالفعل دارد.6. اکثریت عالمان و محققان در این باره تردید ندارند و روایات وارده هم دلالت دارد که پیامبر(ص) در مدلول آیه تطهیر داخل است. آیا صحیح است که گفته شود خداوند سبحان طهارت پیامبرش از گناهان و نقایص را اراده نکرده‌است؟ب) دلالت آیه بر ثبوت پلیدیبعضی مدعی‌اند که این آیه بر عدم عصمت دلالت می‌کند. تقریب مطلب این که زدودن پلیدی مستلزم آن است که ابتدا پلیدی باشد تا خداوند آن را از بین ببرد؛ زیرا در حق کسی که پاکیزه است گفته نمی‌شود، من اراده کرده‌ام که او را پاکیزه گردانم وگرنه تحصیل حاصل است. در حالی که شما بر عصمت آنان از اوّل عمر تا پایان زندگانی عقیده دارید. نهایت امر این که آنان پس از تعلق اراده خداوند به زدودن پلیدی از گناهان محفوظ هستند. [242] بدین منظور است که ابن عربی گفته: بر مسلمان سزاوار است که معتقد باشد خداوند هر آنچه را که از اهل‌بیت سرزده بخشیده است. [243] .در این باره می‌گوییم:1. پیش از این آوردیم که پیامبر(ص) با استناد به آیه تطهیر فرمود: من و اهل‌بیت من از گناهان پاکیزه‌ایم.2. هم‌چنین گفتیم: اراده خداوند، از آن هنگام که اهل‌بیت(ع) را آفریده به تطهیر آنان تعلق گرفته است. همین مسأله شهادت پروردگاری بر طهارت آنان است؛ زیرا امام علی، امام حسن و سایر امامان(ع) در دعاها، استدلال‌ها، احتجاجات و دیگر موارد، تصریح کرده‌اند که خداوند سبحان در عمل، آنان را پاکیزه گردانده و پلیدی را از آنان دور ساخته است، حتی به همین آیه هم استدلال کرده‌اند.3. این گونه هم پاسخ داده شده که این کار مبتنی بر تخیل ذهنی است؛ انسان به دیگری می‌گوید، خداوند هر گونه مرضی را از تو دور گرداند، در حالی که به تمام بیماری‌ها مبتلا نیست. بنابراین، آیه شریفه، خیالی را که انسان در ذهن خود تصور می‌کند از بین می‌برد. [244] .4. هرگاه دلالت اجمالی بر عصمت درست باشد، همین اندازه در ثبوت مطلوب کفایت می‌کند؛ زیرا اعتقاد به عصمت آنان در بعضی از اوقات، خرق اجماع مرکب است.5. گاهی اوقات اذهاب (زدودن) به معنای ازاله آنچه موجود است به کار می‌رود و گاهی اوقات در منع از وارد شدن چیزی بر محلی که قابلیت پذیرش آن را دارد. مثل این فرموده خدا: «کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء» [245] چرا که قطعاً یوسف دچار فحشا نشد. شما هم در دعا می‌گویید: «صرف الله عنک کل سوء و أذهب الله عنک کل محذور». [246] .پیامبر(ص) در خیبر برای علی(ع) دعا فرمود که: «اللهم اذهب عنه الحرو البرد؛» علی(ع) می‌فرمود: پس از آن هرگز احساس سرما و گرما نکردم، یاچیزی شبیه این فرمود. [247] .6. دانستیم که بنابر دلالت متون روایی و عقیده عالمان و محققان، پیامبر(ص) در مدلول آیه داخل است. آیا در او هم پلیدی موجود است؟!7. اگر آنچه بیان کرده‌اند درست باشد، در این صورت این که می‌گوییم: «اهدنا الصراط المستقیم» اعتراف به عدم هدایت خواهد بود و دلیل بر ثبوت ضلالت و گمراهی. [248] در حالی که چنین نیست، بلکه این صرف درخواست استمرار وضع موجود و حاصل است یا درخواست زیادت هدایت و تثبیت و تعمیق آن.8. بعضی از دانشمندان بیان کرده‌اند که بدون تردید پیامبر(ص) به اجماع شیعه و سنی در مفاد آیه داخل است. روایاتی مثل روایت ابن عباس که پیش از این آمد و روایات فراوان دیگر نیز بر آن دلالت دارد.بنابراین امکان ندارد که در این آیه، اذهاب الرجس یک بار به معنای دفع -نسبت به پیامبر(ص) - و بار دیگر به معنای رفع - نسبت به اهل‌بیت(ع)- آمده باشد؛ زیرا این به معنای استعمال لفظ مشترک در چند معنا، بدون داشتن جامع بین آنهاست. [249] .ممکن است گفته شود در این جا جامع وجود دارد و آن مطلق عدم ملابست رجس است، به هر نحوی که باشد. بنابراین، لفظ مشترک با نوعی عنایت برای جامع دو عنوان استعمال شده است. این گفته را به دقت بنگرید.ما بعید و شگفت می‌دانیم که مراد آیه دفع پلیدی باشد. به قرینه این که شامل پیامبر(ص) و نیز حسن و حسین علیهماالسلام هم هست و این دو تن به هنگام نزول آیه خردسال بودند و بنابر هر تقدیری، هیچ گونه گناهی در مورد آنان متصور نیست.

آیه تطهیر و عصمت

بعضی می‌گویند: خداوند از آیه تطهیر اراده نفی صدور اشتباه نکرده است؛ زیرا خطا بخشیده شده و بودنش زیانی ندارد. [250] .تطهیر از گناه دو صورت دارد: یا مکلف مرتکب گناه نشود و یا این که ازآن توبه کند. بنابراین، عصمت از گناه و اشتباه شرط پاکیزگان نیست. چه‌کسی که گناهش بخشیده شود یا با کفّاره جبران کند، خداوند او را از گناه‌پاکیزه گردانیده است. وقتی که پیامبر(ص) دعا کند، خداوند بر حسب استعداد محل، دعایش را اجابت می‌کند. هرگاه پیامبر(ص) برای مؤمنان طلب‌بخشش و مغفرت کند، مستلزم آن نیست که از هیچ یک از مؤمنان گناهی سرنزند، بلکه خداوند گناهان آنان را یا با توبه می‌بخشد و یا با حسنات محومی‌کند.بنابراین، تطهیر، عصمت نیست؛ از نظر اهل سنت جز پیامبر(ص) احدی معصوم نیست و شیعه را عقیده بر آن است که غیر از پیامبر(ص) و امام کسی معصوم نیست. بر این اساس هر دو اتفاق دارند که عصمت مختص به پیامبر(ص) و امام بوده، از زنان و دختران پیامبر(ص) و زنان دیگر منتفی است. در این صورت ممتنع است که تطهیر خواسته شده برای چهار تن، متضمن عصمتی باشد که از نظر آنان مخصوص پیامبر(ص) و امام است.بنابراین، دعای پیامبر(ص) برای تطهیر آنان عصمت نخواهد بود؛ نه برای علی و نه برای دیگران، بلکه پیامبر(ص) برای چهار تن به نحو مشترک دعاکرد، بدون این که بعضی را به دعایی خاص اختصاص دهد. [251] .در مورد عصمت از گناه پیش از این مطالبی بیان شد که ادعای این مرد را به صورت قاطع از بین می‌برد. بنابراین، نیازی به بیان دوباره آن نیست.درباره ارتکاب بعضی از معاصی از راه خطا و نسیان می‌گوییم:1. رجس بنابر معنای وارده در نهایه ابن اثیر و دیگر کتاب‌های لغت و آن‌گونه که از موارد استعمال آن فهمیده می‌شود، عبارتند از: هر آنچه که موجب نقص در روح و اضطراب در رأی می‌شود. معصیت و اشتباه، و فراموشی و خطا موجب آن است. پس این هم رجس است که با آیه نفی شده است. بنابراین آیه تطهیر از ادله عصمت و مخالف با آیات مربوط به زنان پیامبر(ص) است. [252] .2. بعضی از دانشمندان، دلالت آیه تطهیر بر عصمت از خطا و سهو را این‌گونه تقریر کرده‌اند: حرام - بنابر عقیده شیعه و معتزله - مفاسد واقعی دارد که نهی از آن را اقتضا کرده است. مثلاً شراب به خاطر این که سکرآور (مست کننده) است، حرام شده و سم از آن جهت که موجب ضرر می‌گردد. هرچند سهو و خطا، رافع تکلیف، مشروط به قدرت و التفات است، امّا اثر وضعی حرام و قبح ذاتی آن را از بین نمی‌برد، بلکه صورت دیگری از پلیدی (رجس) است. [253] .کسی که از روی اشتباه شراب می‌نوشد، اگر چه از روی عمد نبوده تا مستحق عذاب گردد، امّا اثر وضعی آن، مثل مستی و نقص روحی تحقق می‌یابد.

پایان سخن

اینک وقت آن رسیده که از پی‌گیری بحث در سایر مسائل مربوط به آیه تطهیر باز ایستیم، فرصت را مغتنم شمرده مراتب اعتراف و عذرخواهی خویش را به واسطه زیاده‌گویی در مواردی و مجمل‌گویی مخلّ به جنبه بیانی مسأله مورد نظر، در موارد دیگر، به خواننده گرامی تقدیم داریم. گذشته از این گاهی اوقات به اقتضای بحث استدلالی و اقناعی ناجار شده‌ایم که در تأیید یا ردّ بعضی از مسائل، مطالبی را تکرار نماییم. در مواردی نیز: خواننده را به مطالب گذشته یا آینده ارجاع داده‌ایم، بدون این که جای دقیق آن را بیان کنیم. ما در این باره به تیزهوشی، نظر ثاقب و حسن التفات آنان - در مواردی که نیاز به توجه و التفات داشته - اعتماد کرده‌ایم.

پاورقی


[1] قصص (28) آیات 12 - 13.
[2] هود (11) آیه 73.
[3] احزاب (33) آیات 32 - 33.
[4] جامع البیان، ج‌22، ص‌7؛ الدرالمنثور، ج‌5، ص‌198؛ فتح القدیر، ج‌4، ص‌278 - 279؛ التبیان، ج‌8، ص‌206، 308؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌16، ص‌310؛ مجمع البیان، ج‌8، ص‌56.
[5] تفسیر القرآن العظیم، ج‌3، ص‌483، سیر اعلام النبلاء، ج‌2، ص‌208 و 221؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج‌4، ص‌208؛ المواهب اللدنیه، ج‌2، ص‌122؛ اسباب النزول، ص‌302؛ نور الابصار، ص‌110، الصواعق المحرقه، ص‌141؛ لباب التأویل، ج‌3، ص‌466.
[6] تهذیب تاریخ دمشق، ج‌4، ص‌206؛ نور الابصار، ص‌110؛ لباب التأویل، ج‌3، ص‌466؛ و اسعاف الراغبین، ص‌108.
[7] فتح القدیر، ج‌4، ص‌278؛ الجامع لاحکام القرآن، ج‌14، ص‌182.
[8] الدر المنثور، ج‌5، ص‌198؛ فتح القدیر، ج‌4، ص‌279؛ ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌16، ص‌310.
[9] ر.ک: به السنن الکبری، ج‌2، ص‌150؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج‌4، ص‌208 - 209؛ فتح‌القدیر، ج‌4، ص‌280؛ الجامع لاحکام القرآن، ج‌14، ص‌183؛ سخن ابن روزبهان در دلائل الصدق، ج‌2، ص‌94. [
[10] الصواعق المحرقة، ص‌141.
[11] فتح القدیر، ج‌4، ص‌280؛ الجامع لاحکام القرآن، ج‌4، ص‌183؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌16، ص‌310؛ لباب التأویل، ج‌3، ص‌466.
[12] المواهب اللدنیه، ج‌2، ص‌127.
[13] تهذیب تاریخ دمشق، ج‌4، ص‌209.
[14] ر.ک: اسعاف الراغبین، ص‌108؛ الصواعق المحرقه، ص‌14.
[15] ر.ک: ینابیع الموده، ص‌294؛ الصواعق المحرقه، ص‌141؛ تفسیر قمی، ج‌2، ص‌194 - 193؛ الکشاف، ج‌3، ص‌538.
[16] مجمع البیان، ج‌8، ص‌356.
[17] تهذیب تاریخ دمشق، ج‌4، ص‌908؛ ر.ک: مجمع البیان، ج‌8، ص‌356.
[18] ر.ک: مشکل الآثار، ج‌1، ص‌332 - 339؛ کفایة الطالب، ص‌54؛ خلاصه عبقات الانوار، ج‌2، ص‌67 و 371؛ تفسیر قمی، ج‌2، ص‌193 - 194.
[19] فتح القدیر، ج‌4، ص‌279؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج‌4، ص‌208.
[20] تهذیب تاریخ دمشق، ج‌4، ص‌208؛ فتح القدیر، ج‌4، ص‌279.
[21] ینابیع الموده، ص‌294.
[22] نهج الحق و کشف الصدق، ص‌173.
[23] ر.ک: احقاق الحق، تعلیقات آیة الله مرعشی، ج‌2، ص‌502، (پاورقی) و 565؛ دلائل الصدق، ج‌2، ص‌95.
[24] ر.ک: آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، ج‌1 و 2؛ کتاب سلیم بن قیس، ص‌150.
[25] ر.ک: پاورقیهای جوامع الجامع، ص‌372.
[26] ر.ک: فروع کافی، ج‌8، ص‌53؛ بحار الانوار، ج‌75، ص‌359؛ الوافی، ج‌5، ص‌274؛ المحجة البیضاء، ج‌2، ص‌264؛ البیان، ص‌249.
[27] نفحات اللاهوت، ص‌85.
[28] شواهد التنزیل، ج‌2، ص‌10.
[29] تأویل الآیات الظاهره، ج‌2، ص‌456.
[30] نهج الحق و کشف الصدق، ص‌173.
[31] المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌16، ص‌13.
[32] ینابیع الموده، ص‌174.
[33] منهاج السنه، ج‌3، ص‌4 و ج‌4، ص‌20.
[34] درباره این احادیث بسیار فراوان دارای اختلاف الفاظ، ر.ک: جامع البیان، ج‌22، ص‌5 و 7؛ الدر المنثور، ج‌5، ص‌198 - 199؛ فتح القدیر، ج‌4، ص‌271 - 279؛ جوامع الجامع، ص‌372؛ التسهیل لعلوم التنزیل، ج‌3، ص‌137؛ تأویل الآیات الظاهره، ج‌2، ص‌457 - 459؛ الطرائف، ص‌130 - 132؛ مجمع البیان، ج‌9، ص‌138 و ج‌8، 356 - 357؛ بحارالانوار، ج‌35، ص‌206 و 223 و ج‌45، ص‌199 و ج‌37، ص‌35 - 36؛ نهج‌الحق، ص‌173 - 175؛ صحیح مسلم، ج‌7، ص‌130؛ کشف الیقین فی فضائل امیر المؤمنین، ص‌405؛ الایضاح، ص‌170؛ مسند احمد، ج‌4، ص‌107 و ج‌3، ص‌259 و 285 و ج‌6، ص‌292، 298 و304 و ج‌1، ص‌331؛ المعجم الصغیر، ج‌1، ص‌65 و 135؛ الجامع الصحیح، ج‌5، ص‌663، 699 و 351 - 352 و ص‌133، 146، 147، 158 و 172؛ التبیان، ج‌8، ص‌307 و 309؛ احقاق الحق (ملحقات)، ج‌9، ص‌1 - 69و ج‌3، ص‌31 - 53 و ج‌2، ص‌573-502 و ج‌14، ص‌105 - 400 و ج‌18، ص‌383 - 359؛ ذکر اخبار اصبهان، ج‌1، ص‌108؛ الفصول المهمة، ص‌7 - 8؛ الاصابه، ج‌2، ص‌509 و ج‌4، ص‌378؛ الصواعق المحرقه، ص‌137 و 141 - 143؛ تفسیر نور الثقلین، ج‌4، ص‌270 - 277؛ فضائل الخمسه من الصاح السته، ج‌1، ص‌224 - 243؛ ینابیع الموده، ص‌107 - 108، 167 - 174 و 193؛ العقد الفرید، ج‌4، ص‌313؛ التاریخ الکبیر، بخاری، ج‌1، قسم‌2/ ص‌69 - 70، 110 و 197؛ انساب الاشراف، ج‌2، ص‌106-104؛ الکافی، ج‌1، ص‌287؛ تاریخ بغداد، ج‌10، ص‌278، و ج‌9، ص‌26 - 27؛ مناقب خوارزمی، ص‌23 و 224؛ السیرة النبویه، ج‌2، ص‌300؛ السنن الکبری، ج‌2، ص‌149 - 153 و ج‌7، ص‌63؛ البدایة والنهایه، ج‌5، ص‌321 و ج‌8، ص‌35 و 205.
[35] جامع البیان، ج‌22، ص‌5؛ التفسیر الحدیث، ج‌8، ص‌262؛ الدر المنثور، ج‌5، ص‌199؛ الفصول المهمه، ص‌8؛ ینابیع الموده، ص‌108، 260 و 193؛ مجمع الزوائد، ج‌9، ص‌121 و 168؛ البرهان، ج‌3، ص‌324؛ مسند احمد، ج‌3، ص‌258 - 259.
[36] الدر المنثور، ج‌5، ص‌199؛ الطرائف، ص‌128؛ مناقب خوارزمی، ص‌13؛ بحارالانوار، ج‌35، ص‌223؛ احقاق الحق، ج‌2، ص‌563؛ مشکل الآثار، ج‌1، ص‌338 - 339؛ ذخائر العقبی، ص‌25-24؛ کشف الیقین فی فضائل امیر المؤمنین، ص‌405؛ بحارالانوار، ج‌35، ص‌214 و223.
[37] الدر المنثور، ج‌5، ص‌199؛ مناقب خوارزمی، ص‌23؛ وفاء الوفاء، ج‌2، ص‌45 و 467؛ شواهد التنزیل، ج‌2، ص‌27 - 28 و 51؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج‌3، ص‌313 - 314؛ امالی صدوق، ج‌1، ص‌257؛ بحار الانوار، ج‌35، ص‌145، 209، 213 و 216.
[38] مسند طیالسی، ص‌274؛ اسد الغابه، ج‌5، ص‌66.
[39] جامع البیان، ج‌22، ص‌6؛ فتح القدیر، ج‌4، ص‌280؛ شواهد التنزیل، ج‌2، ص‌50 و 91؛ نورالابصار، ص‌112؛ البدایة و النهایه، ج‌5، ص‌321.
[40] شواهد التنزیل، ج‌2، ص‌28، 50 - 51؛ کفایة الطالب، ص‌376؛ ینابیع الموده، ص‌260؛ نورالابصار، ص‌112.
[41] شواهد التنزیل، ج‌2، ص‌50؛ ینابیع الموده، ص‌260.
[42] مجمع الزوائد، ج‌9، ص‌169؛ شواهد التنزیل، ج‌2، ص‌50.
[43] مجمع الزوائد، ج‌9، ص‌169؛ الصراط المستقیم، ج‌1، ص‌188.
[44] الدر المنثور، ج‌5، ص‌199؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج‌3، ص‌313؛ نورالابصار، ص‌112؛ امالی مفید، ص‌318؛ امالی طوسی، ج‌1، ص‌88؛ اسد الغابه، ج‌5، ص‌174.
[45] البرهان فی تفسیر القرآن، ج‌3، ص‌317؛ بحار الانوار، ج‌35، ص‌207؛ تفسیر قمی، ج‌2، ص‌67.
[46] ینابیع الموده، ص‌260.
[47] تفسیر القرآن العظیم، ج‌3، ص‌485؛ فرائد السمطین، ج‌1، ص‌368؛ التفسیر الحدیث، ج‌8، ص‌262؛ مجمع البیان، ج‌8، ص‌357؛ بحار الانوار، ج‌35، ص‌222.
[48] الطرائف، ص‌128؛ شواهد التنزیل، ج‌2، ص‌32؛ الصراط المستقیم، ج‌1، ص‌187؛ العمده، ص‌40؛ نفحات اللآهوت، ص‌84؛ احقاق الحق (ملحقات)، ج‌9، ص‌52.
[49] جامع البیان، ج‌22، ص‌7؛ الدر المنثور، ج‌5، ص‌198.
[50] اسد الغابه، ج‌2، ص‌12؛ الجامع الصحیح، ج‌5، ص‌351 و 663؛ التفسیر الحدیث، ج‌8، ص‌261.
[51] ذخائر العقبی، ص‌21؛ ینابیع الموده، 87، ص‌228؛ بحار الانوار، ج‌35، ص‌223.
[52] تفسیر فرات، ص‌335.
[53] این سخن اگر در تمامی مصادری که آمد و در پی خواهد آمد نباشد، دست کم در بیش‌تر آنها دیده می‌شود29. ما در این‌جا خواننده گرامی را به منابع زیر یادآور می‌شویم: الدرالمنثور، ج‌5، ص‌198؛ فتح القدیر، ج‌4، ص‌279؛ جامع البیان، ج‌22، ص‌6 - 7؛ جوامع الجامع، ص‌372؛ الفصول المهمه، ص‌8؛ تأویل الآیات الظاهره، ج‌2، ص‌457 - 459؛ کفایة الطالب، ص‌12 و 372؛ اسعاف الراغبین، ص‌106؛ تفسیر فرات، ص‌332 - 340؛ مجمع البیان، ص‌356 - 357؛ اسد الغابه، ج‌3، ص‌413 و ج‌2، ص‌12؛ الجامع الصحیح، ج‌5، ص‌351، 663 و 669؛ العمدة، ص‌33 و 39؛ الطرائف، ص‌124 - 126؛ بحارالانوار، ج‌35، ص‌209، 213، 214، 219، 220، 226، و 270؛ تاریخ بغداد، ج‌9، ص‌126 - 127، وج‌10، ص‌278؛ ینابیع الموده، ص‌107، 230، 228 و 294؛ مستدرک حاکم، ج‌2، ص‌416؛ مناقب ابن المغازلی، ص‌303؛ الصواعق المحرقه، ص‌227 و 541؛ لباب التأویل، ج‌3، ص‌466؛ مسند احمد، ج‌6، ص‌292 و 404؛ الکافی، ج‌1، ص‌287؛ فرائد السمطین، ج‌1، ص‌316؛ احقاق الحق، ج‌2، ص‌568؛ مجمع البیان، ج‌8، ص‌357.
[54] الدر المنثور، ج‌5، ص‌198؛ مشکل الآثار، ج‌1، ص‌334؛ جامع البیان، ج‌22، ص‌7؛ نفحات اللاهوت، ص‌84؛ مرقاة الوصول، ص‌106؛ بحار الانوار، ج‌35، ص‌217 و 228.
[55] احقاق الحق، ج‌2، ص‌568.
[56] الکافی، ج‌2، ص‌287؛ تاریخ بغداد، ج‌10، ص‌278؛ السیرة النبویه زینی دحلان، ج‌2، ص‌330؛ بحار الانوار، ج‌35، ص‌311؛ تفسیر عیاشی، ج‌1، ص‌250 - 251.
[57] ذخائر العقبی، ص‌22؛ ینابیع الموده، ص‌108 - 109 و 294 و نیز ر.ک: نور الابصار، ص‌112؛ اسعاف الراغبین، ص‌107؛ الصواعق المحرقه، ص‌34142. برای آگاهی از خصوصیات گوناگون از روایت ر.ک: ج‌1 و 2، آیة التطهیر فی احادیث الفریقین.
[58] مجله مکتب تشیع، سال دوم، شماره جمادی الثانی.
[59] تهذیب تاریخ دمشق، ج‌4، ص‌208؛ روح البیان، ج‌7، ص‌171.
[60] روح البیان، ج‌1، ص‌171.
[61] تاج العروس، ج‌1، ص‌217، ذیل کلمه اهل.
[62] لسان العرب، ج‌1، ص‌38.
[63] مفردات، ص‌29.
[64] منهاج السنه، ج‌4، ص‌21.
[65] منابع این سخن به هنگام بحث پیرامون استدلال به سیاق قرآن خواهد آمد.
[66] احزاب (33) آیات 27 - 37.
[67] منابع این سخن به هنگام بحث از انحصار آیه در اهل کساء خواهد آمد.
[68] مائده (5) آیه 6.
[69] نساء (4) آیه 26.
[70] قیامت (75) آیه 5.
[71] توبه (9) آیه 55.
[72] همان، آیات 31 - 32.
[73] صف (61) آیات 7 - 8.
[74] مفردات، ص‌305.
[75] امیر المؤمنین‌علیه‌السلام در مسأله فدک خطاب به ابوبکر تأکید فرمود که این آیه متضمن شهادت خداوندگاری بر طهارت و پاکیزگی است. ر.ک: علل الشرایع، ج‌1، ص‌191؛ الاحتجاج طبرسی، ج‌1، ص‌124؛ تفسیر قمی، ج‌2، ص‌156 - 157.
[76] منابع این حدیث در مباحث پایانی کتاب خواهد آمد.
[77] صحیفه سجادیه، دعای‌47.
[78] ر.ک: آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، ج‌1 و 2.
[79] ینابیع الموده.
[80] ر.ک: متشابه القرآن و مختلفه، ج‌2، ص‌52؛ التبیان، ج‌8، ص‌308؛ مجمع البیان، ج‌8، ص‌357؛ بحارالانوار، ج‌35، ص‌233؛ تأویل الآیات الظاهره، ج‌2، ص‌456؛ الاصول العامة للفقه المقارن، ص‌149 - 150.
[81] در این‌باره در کتاب خود «الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)»، اواخر جلد سوم توضیح داده‌ایم که عصمت از سهو، اشتباه و نسیان نیز اختیاری است، تا چه رسد به عصمت از گناهان و زشتی‌ها.
[82] محمد (47) آیه 17.
[83] عنکبوت (29) آیه 69.
[84] کهف (18) آیه 49.
[85] انعام (6) آیه 151.
[86] اسراء (17) آیه 32.
[87] واقعه (56) آیات 77 - 79.
[88] این مضمون در منابع زیر موجود است: بحار الانوار، ج‌89، ص‌95؛ وسائل الشیعه، ج‌18، ص‌142 و 150؛ تفسیر عیاشی، ج‌1، ص‌12؛ محاسن برقی، ص‌300.
[89] ر.ک: وسائل الشیعه، ج‌18، ص‌150؛ تفسیر عیاشی، ج‌1، ص‌11.
[90] تفسیر عیاشی، ج‌1، ص‌17؛ بحار الانوار، ج‌89، ص‌110.
[91] ر.ک: نفحات اللاهوت، ص‌85؛ دلائل الصدق، ج‌2، ص‌72.
[92] یوسف (12) آیات 28 - 29.
[93] واقعه (56) آیه 76.
[94] لقمان (31) آیه 13 - 16.
[95] ر.ک: تفسیر قمی، ج‌2، ص‌193 - 194؛ الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء، ص‌213 - 214؛ نهج الحق و کشف الصدق (پاورقی)، ص‌174.
[96] ر.ک: تفسیر قمی، ج‌2، ص‌193 - 194؛ الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء، ص‌213 - 214؛ نهج الحق و کشف الصدق (پاورقی)، ص‌174.
[97] ر.ک: التسهیل لعلوم التنزیل، ج‌3، ص‌137؛ الکلمة الغراء فی تفصیل الزهراء، ص‌213 - 214؛ التبیان، ج‌8، ص‌38؛ المواهب اللدنیه، ج‌2، ص‌123؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص‌174؛ تفسیر قمی، ج‌2، ص‌193 - 194؛ الصراط المستقیم، ج‌1، ص‌185؛ نوادر الاصول، ص‌266؛ احقاق الحق، ج‌2، ص‌566؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌16، ص‌310؛ الاصول العامة للفقه المقارن، ص‌158؛ الصواعق المحرقه، ص‌141؛ ینابیع الموده، ص‌294.
[98] ر.ک: تهذیب تاریخ دمشق، ج‌4، ص‌208؛ السنن الکبری، ج‌2، ص‌150؛ التبیان، ج‌8، ص‌308 - 309؛ غرائب القرآن، ج‌22، ص‌10؛ الجامع لاحکام القرآن، ج‌14، ص‌183؛ فضل بن روزبهان در دلائل الصدق، ج‌2، ص‌64.
[99] التبیان، ج‌8، ص‌308 - 309. [
[100] بحار الانوار، ج‌35، ص‌235.
[101] ر.ک: نظریة الامامه، ص‌182؛ مختصر التحفة الانثی عشریه، ص‌151.
[102] هود (11) آیه 73.
[103] قصص (28) آیه 29.
[104] ر.ک: فتح القدیر، ج‌4، ص‌279؛ نوادر الاصول، ص‌266؛ الجامع لاحکام القرآن، ج‌14، ص‌183؛ مختصر التحفة الاثنی عشریه، ص‌150؛ نظریة الامامه، ص‌182.
[105] نساء (4) آیه 75؛ الکشّاف، ج‌1، ص‌535.
[106] جوامع الجامع، ص‌372.
[107] قصص الانبیاء، ص‌100.
[108] مختصر التحفة الانثی عشریه، ص‌149.
[109] ر.ک: الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء، ص‌213 - 214؛ الصراط المستقیم، ج‌1، ص‌185؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌16، ص‌312؛ الاصول العامه للفقه المقارن، ص‌158.
[110] ر.ک: احقاق الحق، ج‌2، ص‌570؛ بحار الانوار، ج‌35، ص‌234؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌16، ص‌312؛ امّا وی آن را به طور مطلق بیان کرده است.
[111] بحار الانوار، ج‌35، ص‌234.
[112] المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌16، ص‌312.
[113] این کتاب با مشخصات زیر ترجمه و منتشر شده است: پژوهشی نو درباره قرآن کریم، ترجمه محمّد سپهری، تهران.
[114] منابع این روایت را در فصل دوم همین بخش ملاحظه کنید.
[115] جوامع الجامع، ص‌372 (پاورقی).
[116] الطبقات الکبری، ج‌2، ص‌232؛ مسند احمد، ج‌6، ص‌34 و 228؛ الجمل، ص‌82 - 83؛ انسان الاشراف، ص‌544 و 545 نیز ر.ک: ارشاد مفید، ص‌107 و کتاب‌های گوناگونی که از نماز ابوبکر در بیماری پیامبر(ص) بحث کرده‌اند.
[117] ینابیع الموده، ص‌55 و 130؛ مناقب خوارزمی، ص‌76.
[118] تحریم (66) آیه 4.
[119] الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء، ص‌205؛ الاصول العامة للفقه المقارن، ص‌156.
[120] مختصر التحفة الاثنی عشریه، ص‌152.
[121] اصول کافی، ج‌1، ص‌287 و ر.ک: تفسیر فرات، ص‌110؛ تفسیر عیاشی، ج‌1، ص‌250؛ بحار الانوار، ج‌35، ص‌211.
[122] شواهد التنزیل، ج‌2، ص‌72 - 73.
[123] المحاسن و المساوی، ج‌1، ص‌471 و ر.ک: شواهد التنزیل، ج‌2، ص‌38 - 39؛ تفسیر نورالثقلین، ج‌4، ص‌276؛ مجمع البیان، ج‌8، ص‌357؛ بحار الانوار، ج‌35، ص‌222.
[124] ذکر موارد آن موجب طولانی شدن بحث و خروج از موضوع می‌گردد. خواننده گرامی به منابع آن مراجعه کند.
[125] مائده (5) آیه 64.
[126] انعام (6) آیه 148.
[127] آنچه گذشت در منابع مختلف پراکنده است. کسانی که می‌خواهند بدان آگاهی یابند بعضی از آن را می‌توانند در این منابع پیدا کنند: تأویل مختلف الحدیث، ص‌5 - 6، 29، 45، 48، 82، 83، 128 و 235، 236؛ الهدی الی دین المصطفی، ج‌2، ص‌162 و 271؛ المصنف، ج‌1، ص‌119 - 122 و ج‌6، ص‌356؛ حیاة الصحابه، ج‌2، ص‌12، 94 - 95 و 230 و ج‌3، ص‌487، 492، 501 و 529.
[128] انبیا (21) آیه 18.
[129] ر.ک: فتح القدیر، ج‌4، ص‌280.
[130] ر.ک: اسعاف الراغبین، ص‌108 به نقل از شرح قطلانی بر صحیح بخاری و از: خطیب، رازی، تفسیر کبیر، ج‌25، ص‌209؛ غرایب القرآن، ج‌22، ص‌10.
[131] هود (11) آیات 36 - 45.
[132] الصواعق المحرقه، ص‌277.
[133] مجمع البیان، ج‌8، ص‌356؛ مختصر التحفة الاثنی عشریه، ص‌151؛ کنز العمال، ج‌21، ص‌108 و ج‌13، ص‌703، (به نقل از ابن عساکر).
[134] ر.ک: التفسیر الحدیث، ج‌8، ص‌263.
[135] همان؛ ر.ک: نوادر الاصول، ص‌266.
[136] صیغه دعا در شماری از منابع آمده است از جمله: مختصر التحفة الاثنی عشریه، ص‌151؛ منهاج السنه، ج‌3، ص‌4؛ التبیان، ج‌8، ص‌307؛ الدر المنثور، ج‌5، ص‌198؛ م جمع البیان، ج‌8، ص‌356 - 357؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج‌3، ص‌320؛ بحار الانوار، ج‌35، ص‌320؛ مسند احمد، ج‌6، ص‌292 و 304؛ الاستیعاب، ج‌3، ص‌37؛ المحاسن و المساوی، ج‌1، ص‌481؛ تهذیب التهذیب، ج‌2، ص‌297؛ الاتقان، ج‌2؛ تاریخ بغداد، ج‌10، ص‌278؛ ذکر اخبار اصبهان، ج‌1، ص‌108؛ اسد الغابه، ج‌3، ص‌413 و ج‌4، ص‌29؛ ینابیع الموده، ص‌107 - 108 و 228 - 230؛ احقاق الحق، ج‌2، ص‌568؛ مجمع البیان، ج‌8، ص‌357.
[137] ر.ک: منهاج السنه، ج‌3، ص‌4 و ج‌4، ص‌20؛ نوادر الاصول، ص‌266؛ مرقاة الوصول، ص‌105؛ الجامع لاحکام القرآن، ج‌14، ص‌184.
[138] مختصر التحفة الاثنی عشریه، ص‌151.
[139] روح المعانی، ج‌22، ص‌18.
[140] چند روایت بر این معنا دلالت دارد. ر.ک: آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، ج‌1، ص‌46 - 48، 107، 112، 182 و 228.
[141] منهاج السنه، ج‌3، ص‌4 و ج‌4، ص‌20.
[142] همان، ج‌4، ص‌22.
[143] مختصر التحفة الاثنی عشریه، ص‌151.
[144] الصواعق المحرقه، ص‌142 - 143.
[145] همان، ص‌143.
[146] روح البیان، ج‌1، ص‌171؛ مرقاة الوصول، ص‌107.
[147] بحار الانوار، ج‌35، ص‌234؛ التفسیر الکبیر، ج‌25، ص‌209.
[148] مجمع البیان، ج‌8، ص‌356.
[149] مائده (5) آیه 90.
[150] انعام (6) آیه 145.
[151] توبه (9) آیه 95.
[152] ر.ک: التبیان، مجمع البیان، تفسیر نیشابوری، تنویر المقیاس، انوار التنزیل، مفردات راغب، مجمع البحرین، صحاح اللغه، النهایة فی اللغه، المصباح المنیر، القاموس المحیط، اقرب الموارد و تمام کتب تفسیر ذیل آیه تطهیر.
[153] ر.ک: فتح القدیر، ج‌4، ص‌279 - 281؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج‌4، ص‌208؛ احکام القرآن، ج‌5، ص‌230؛ نفحات اللاهوت، ص‌85؛ الکلمة القراء فی تفضیل الزهراء، ص‌213؛ بحار الانوار، ج‌35، ص‌234؛ المواهب اللدنیه، ج‌2، ص‌123؛ السیرة النبویه، ج‌2، ص‌300؛ دلائل الصدق، ج‌2، ص‌94؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌16، ص‌311؛ مجمع البیان، ج‌8، ص‌356.
[154] ر.ک: فتح القدیر، ج‌4، ص‌278 و 280؛ الصواعق المحرقه، ص‌141؛ لباب التأویل، ج‌3، ص‌466؛ الجامع لاحکام القرآن، ج‌14، ص‌182؛ التسهیل لعلوم التنزیل، ج‌3، ص‌137؛ اسعاف الراغبین، ص‌108؛ السنن الکبری، ج‌2، ص‌150؛ نظریة الامامه، ص‌151 و 182 (به نقل از: التحفة الاثنی عشریه، ص‌202).
[155] ر.ک: اسعاف الراغبین، ص‌108.
[156] ر.ک: مجمع البیان، ج‌8، ص‌356؛ تأویل الآیات الظاهره، ج‌2، ص‌456.
[157] السنن الکبری، ج‌2، ص‌150؛ ینابیع الموده، ص‌228 - 229 و 294؛ تفسیر فرات، ص‌335؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج‌3، ص‌331؛ مسند احمد، ج‌6، ص‌296؛ بحار الانوار، ج‌35، ص‌220 و ج‌45، ص‌199؛ ذکر اخبار اصبهان، ج‌2، ص‌253؛ اسد الغابه، ج‌5، ص‌521 و 289؛ مناقب ابن المغازلی، ص‌306؛ مشکل الآثار، ج‌1، ص‌333 و 335؛ الصواعق المحرقه، ص‌142 و 227؛ مناقب خوارزمی، ص‌23؛ مختصر التحفة الاثنی عشریه، ص‌149؛ احقاق الحق، ج‌2، ص‌568.
[158] ر.ک: الدر المنثور، ج‌5، ص‌199؛ صحیح مسلم، ج‌7، ص‌130؛ کنز العمال، ج‌13، ص‌641؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج‌3، ص‌324؛ الصواعق المحرقه، ص‌226 - 228؛ السنن الکبری، ج‌2، ص‌148؛کتاب سلیم بن قیس، ص 104؛ السیرة النبویة، ج‌2، ص‌300؛ بحار الانوار، ج‌35، ص‌229؛ اسد الغابه، ج‌2، ص‌12؛ المستدرک علی الصحیحین، ج‌3، ص‌109.
[159] ر.ک: کفایة الطالب، ص‌54؛ خلاصه عبقات الانوار، ج‌2، ص‌67و 371 به نقل از آن.
[160] همان.
[161] ر.ک: فتح القدیر، ج‌4، ص‌279 - 280.
[162] برای دیدن روایاتی که از ابن عباس نقل شده ر.ک: الدر المنثور، ج‌5، ص‌199؛ فتح القدیر، ج‌4، ص‌280؛ کتاب سلیم بن قیس، ص‌104؛ کفایة الطالب، ص‌377؛ الصواعق المحرقه، ص‌142؛ ینابیع الموده، ص‌15؛ اسعاف الراغبین، ص‌108؛ مجمع البیان، ج‌9، ص‌138؛ بحار الانوار، ج‌37، ص‌35 و ج‌9، ص‌536، مستدرک حاکم، ج‌3، ص‌132؛ الغدیر، ج‌1، ص‌50 و ج‌3، ص‌196؛ قاموس الرجال، ج‌6، ص‌403.
[163] ر.ک: الدر المنثور، ج‌5، ص‌189.
[164] ر.ک: الجامع لاحکام القرآن، ج‌4، ص‌182 - 183؛ فتح القدیر، ج‌4، ص‌279؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج‌4، ص‌204.
[165] الغارات، ج‌2، ص‌576؛ ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 102، ج‌4، ص‌102.
[166] قاموس الرجال، ج‌6، ص‌300.
[167] ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه، ج‌4، ص‌63.
[168] همان، ص‌64؛ قاموس الرجال، ج‌6، ص‌299.
[169] صفة الصفوه، ج‌2، ص‌85؛ تهذیب التهذیب، ج‌7، ص‌182؛ حلیة الاولیاء، ج‌2، ص‌176؛ تذکرة الحفاظ، ج‌1، ص‌62؛ خلاصه تذهیب تهذیب الکمال، ص‌265.
[170] الترغیب و الترهیب، ج‌4، ص‌382؛ احیاء العلوم، ج‌3، ص‌159.
[171] ر.ک: میزان الاعتدال، ج‌3، ص‌93 - 96؛ شرح نهج البلاغه، ج‌5، ص‌76؛ تنقیح المقال، ج‌2، ص‌256؛ الاعلام، ج‌4، ص‌244؛ الطبقات الکبری، ج‌5، ص‌292 - 293؛ قاموس الرجال، ج‌6، ص‌326 - 327؛ وفیات الاعیان، ج‌3، ص‌265؛ المعارف، ص‌457.
[172] سیر اعلام النبلاء، ج‌5، ص‌20 - 21، 30.
[173] سیر اعلام النبلاء، ج‌5، ص‌21؛ میزان الاعتدال، ج‌3، ص‌96؛ فتح الباری (مقدمه) ص‌425 - 426.
[174] سیر اعلام النبلاء، ج‌5، ص‌22؛ میزان الاعتدال، ج‌3، ص‌95 - 96.
[175] قاموس الرجال، ج‌6، ص‌327؛ مختصر تاریخ دمشق، ج‌17، ص‌144؛ فتح الباری (مقدمه)، ص‌425.
[176] الطبقات الکبری، ج‌5، ص‌288 - 289؛ میزان الاعتدال، ج‌3، ص‌93 - 97؛ قاموس الرجال، ج‌6، ص‌327.
[177] میزان الاعتدال، ج‌3، ص‌94؛ فتح الباری (مقدمه)، ص‌425.
[178] در این باره به گفته مسیب به غلامش «برد» و گفته پسر عمر به غلامش «نافع» در منابع مذکور در بالا مراجعه کنید.
[179] قاموس الرجال، ج‌6، ص‌327؛ المعارف، ص‌456؛ شذرات الذهب، ج‌1، ص‌130؛ مختصر تاریخ دمشق، ج‌17، ص‌151؛ فتح الباری (مقدمه)، ص‌425؛ وفیات الاعیان، ج‌3، ص‌265 - 266.
[180] میزان الاعتدال،ج 4، ص‌173؛ المجروحون، ج‌3، ص‌15؛ تاریخ بغداد، ج‌13، ص‌164 - 168؛الجرح و التعدیل، ج 8، ص 354؛ الضعفاء الکبیر، ج‌4، ص‌239؛ قاموس الرجال، ج‌9، ص‌109؛ وفیات الاعیان، ج‌5، ص‌256.
[181] المجروحون، ج‌3، ص‌14؛ مختصر تاریخ دمشق، ج‌25، ص‌200؛ شذرات الذهب، ج‌1، ص‌227؛ الضعفاء الکبیر، ج‌4، ص‌239؛ وفیات الاعیان، ج‌5، ص‌256.
[182] الجرح و التعدیل، ج‌8، ص‌355؛ مختصر تاریخ دمشق، ج‌25، ص‌198، 199 - 200 و 203؛ سیر اعلام النبلاء، ج‌7، ص‌202؛ وفیات الاعیان، ج‌5، ص‌255.
[183] میزان الاعتدال، ج‌4، ص‌175؛ وفیات الاعیان، ج‌5، ص‌257.
[184] ر.ک: وفیات الاعیان، ج‌5، ص‌256 - 257؛ و شرح حال وی در منابع فوق الذکر و سایر منابع.
[185] المجروحون، ج‌3، ص‌16؛ مختصر تاریخ دمشق، ج‌25، ص‌201؛ تاریخ بغداد، ج‌13، ص‌164.
[186] ر.ک: الصواعق المحرقه، ص‌141 (به نقل از ابن کثیر)؛ تفسیر القرآن العظیم، ج‌3، ص‌483؛ المواهب اللدنیه، ص‌122.
[187] احکام القرآن، ج‌5، ص‌330.
[188] مختصر التحفة الاثنی عشریه، ص‌152.
[189] توبه (9) آیه 103.
[190] احزاب (33) آیه 43.
[191] بقره (2) آیه 157.
[192] توبه (9) آیه 99.
[193] هود (11) آیه 73.
[194] طه (20) آیه 10؛ نمل (27) آیه 7؛ قصص (28) آیه 29.
[195] منهاج السنه، ج‌4، ص‌21.
[196] همان.
[197] فصل چهارم، بخش اوّل.
[198] رستغنی (بنا به نقل تاریخ دمشق، ج‌4، ص‌208) بدان استدلال کرده است. نظر ابن بدران هم همین است.
[199] الدر المنثور، ج‌5، ص‌199؛ فتح القدیر، ج‌4، ص‌280؛ کتاب سلیم بن قیس، ص‌4 - 10؛ شواهد التنزیل، ج‌2، ص‌3؛ کفایة الطالب، ص‌377؛ الصواعق المحرقه، ص‌142؛ ینابیع الموده، ص‌15؛ العمده، ص‌42؛ مرقاة الوصول، ص‌107؛ مجمع البیان، ج‌9، ص‌138.
[200] صحیح مسلم، ج‌7، ص‌123؛ الصراط المستقیم، ج‌1، ص‌185؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج‌3، ص‌324؛ بحار الانوار، ج‌35، ص‌230 و ج‌23، ص‌117؛ خلاصه عبقات الانوار، ج‌2، ص‌64؛ احقاق الحق، ج‌9، ص‌323؛ الصواعق المحرقه، ص‌148؛ جامع الاصول، ج‌10، ص‌103.
[201] ر.ک: تهذیب تاریخ دمشق، ج‌4، ص‌208؛ اسعاف الراغبین، ص‌108؛ التسهیل لعلوم التنزیل، ج‌3، ص‌137؛ الصواعق المحرقه، ص‌141.
[202] ر.ک: کفایة الطالب، ص‌54؛ خلاصه عبقات الانوار، ج‌2، ص‌67 و 371.
[203] ر.ک: الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء، ص‌215.
[204] ر.ک: تفسیر القرآن العظیم، ج‌3، ص‌486؛ الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء، ص‌215.
[205] هود (11) آیات 45 - 46.
[206] عیون اخبار الرضا، ج‌2، ص‌232؛ بحار الانوار، ج‌49، ص‌218.
[207] تفسیر عیاشی، ج‌2، ص‌231.
[208] ر.ک: الاختصاص، ص‌341؛ بحار الانوار، ج‌22، ص‌348؛ اسد الغابه، ج‌2، ص‌331؛ ذکر اخبار اصبهان، ج‌1، ص‌54؛ مستدرک حاکم، ج‌3، ص‌598؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج‌1، ص‌85؛ قاموس الرجال، ج‌4، ص‌244.
[209] تفسیر القرآن العظیم، ج‌3، ص‌486.
[210] ر.ک: منهاج السنه، ج‌4، ص‌21؛ المواهب اللدنیه، ج‌2، ص‌122.
[211] ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌16، ص‌310؛ مجمع البیان، ج‌8، ص‌356؛ تأویل الآیات الظاهره، ج‌2، ص‌456؛ مرقاة الوصول، ص‌107؛ منهاج السنه، ج‌4، ص‌21.
[212] انفال (8) آیه 34.
[213] ر.ک: جامع البیان: ج‌22، ص‌6؛ فتح القدیر، ج‌4، ص‌280؛ الصواعق المحرقه، ص 142 و 227؛ العمده، ص‌34؛ السنن الکبری ج‌2، ص‌152؛ ذخائر العقبی ص‌23 - 24؛ شواهد التنزیل، ج‌2، ص‌39 - 40، 45 و 47؛ مشکل الآثار، ج‌1، ص‌337؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج‌3، ص‌331؛ ینابیع الموده، ص‌108 و 229 و 294؛ مجمع الزوائد، ج‌9، ص‌167؛ زینی دحلان، السیرة النبویه، ج‌2،ص‌300.
[214] منابع آن فراوان است به عنوان مثال ر.ک: شواهد التنزیل، ج‌2، ص‌39 و 46؛ المستدرک حاکم، ج‌3، ص‌44؛ مجمع الزوائد، ج‌9، ص‌167؛ تفسیر جامع البیان، ج‌22، ص‌6؛ السنن الکبری، ج‌2، ص‌152، به نقل از المعجم الکبیر، ج‌1، ص‌126.
[215] ر.ک: تهذیب التهذیب، ج‌11، ص‌101.
[216] ر.ک: اللآلی المصنوعه، ج‌2، ص‌417 - 419؛ الغدیر، ج‌5، ص‌308.
[217] بحار الانوار، ج‌35، ص‌236.
[218] منهاج السنه، ج‌4، ص‌23.
[219] مائده (5) آیه 6.
[220] بقره (2) آیه 185.
[221] نساء (4) آیات 26 - 27.
[222] منهاج السنه، ج 4، ص‌20.
[223] در این باره ر.ک: تفسیر القرآن العظیم، ج‌3، ص‌485؛ ینابیع المودة، ص‌294؛ الصواعق المحرقة، ص‌141؛ فتح القدیر، ج‌4، ص‌279؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج‌4، ص‌208؛ تفسیر قمی، ج‌2، ص‌193 - 194؛ الکشاف، ج‌3، ص‌538؛ مشکل الاثار، ج‌1، ص‌231 - 232.
[224] ر.ک: جوامع الجامع (تعلیقات محمد علی قاضی) ص‌372.
[225] منابع این حدیث در بحث اهل‌بیت و بنی هاشم گذشت. در چند صفحه بعد هم خواهد آمد.
[226] ر.ک: آیة الطهیر فی احادیث الفریقین، ج‌1 و 2.
[227] نوادر الاصول، ص‌69 (با تلخیص).
[228] ر.ک: منتخب الاثر و نیز کتاب‌های دیگر.
[229] المنتظم، ج‌9، ص‌210؛ الالمام، ج‌6، ص‌126؛ الاحکام فی اصول الاحکام، ج‌1، ص‌204 - 205؛ بحوث مع اهل السنة و السلفیه، ص‌27.
[230] سلیم بن قیس، ص‌100 - 101 (به نقل از او: بحار الانوار (چ سنگی)، ج‌8، ص‌223).
[231] تفسیر فرات به نقل از:بحار الانوار، ج‌35، ص‌213 - 214.
[232] الدر المنثور، ج‌5، ص‌199؛ فتح القدیر، ج‌4، ص‌280؛ شواهد التنزیل، ج‌2، ص‌30؛ کفایة الطالب، ص‌377؛ الصواعق المحرقه، ص‌142؛ ینابیع الموده، ص‌15؛ مرقاة الوصول، ص‌107؛ العمده، ص‌42.
[233] مائده (5) آیه 6.
[234] انفال (8) آیه 11.
[235] ر.ک: مختصر التحفة الاثنی عشریه، ص‌153؛ نظریة الامامه، ص‌182 - 183.
[236] ر.ک: روح المعانی، ج‌21، ص‌18.
[237] مائده (5) آیه 91.
[238] نساء (4) آیه 28.
[239] فتح (48) آیه 15.
[240] ر.ک: آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، ج‌2، ص‌44.
[241] در این باره ر.ک: بحار الانوار، ج‌35، ص236-
[242] اقتباس از مختصر التحفة الاثنی عشریه، ص‌152؛ الصراط المستقیم، ج‌1، ص‌185؛ احقاق الحق، ج‌2، ص‌572؛ بحار الانوار، ج‌25، ص‌236.
[243] الفتوحات المکیة، (به نقل از:آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، ج‌2، ص‌46).
[244] ر.ک: همان، ج‌1 و 2 و نیز منابعی که در فصل دوم بخش اول برای حدیث کساء آوردیم.
[245] یوسف (12) آیه 24.
[246] این دلیل و دلیل پیشین در بحار الانوار، ج‌35، ص‌236؛ آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، ج‌2، ص‌63 - 64 (به نقل از: المسائل العکبریه شیخ مفید آمده است).
[247] ر.ک: بحار الانوار، ج‌21، ص‌29 و ج‌18، ص‌4 و 13؛ ذخائر العقبی؛ احقاق الحق، ج‌5، ص‌436 - 448 (به نقل از: چند منبع اهل سنت).
[248] ر.ک: آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، ج‌2، ص‌59؛ الفوائد الطوسیه، ص‌47.
[249] آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، ج‌2، ص‌46 - 53.
[250] ر.ک: منهاج السنه، ج‌4، ص‌22 - 24.
[251] ر.ک: منهاج السنه، ج‌4، ص‌22 - 23.
[252] ر.ک: نهج الحق و کشف الصدق، ص‌74 (تعلیقات ارموی).
[253] سیری در صحیحین، ص‌228 و 385 - 386.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه