ولایت نامه صفحه 48

صفحه 48

لرزش زمین

عمرو بن منهال گفت: روزی با امیرمؤمنان علیه السلام در «حیاط قصر» نشسته بودیم که ناگهان، زمین لرزید. امیرمؤمنان علیه السلام با دست بر زمین زد و فرمود: تو را چه شده است؟ به خدا قسم، اگر تو آن زمین بودی، خبرهایت را به من می گفتی. و من (یا یکی از فرزندان من است) که زمین خبرهایش را به او می گوید.

طغیان آب فرات

اصبغ بن نُباته گفت: مردی پیش امیرمؤمنان علیه السلام آمد و عرض کرد: ای امیرمؤمنان! آب فرات زیاد شده است و الآن غرق می شویم. حضرت علیه السلام فرمود:

غرق نمی شوید؛ سپس شخص دیگری آمد و گفت: ای امیرمؤمنان! فرات طغیان کرده است والان غرق می شویم. فرمود علیه السلام: غرق نمی شوید؛ علی علیه السلام استر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را خواست. بر آن سوار شد و چوب دستی به دست گرفت و حرکت کرد تا به کنار فرات رسید. پیاده شد و با

چوب دستی ضربه ای به فرات زد، پنج ذراع کم شد. برخی گویند: ده وجب کم شد. اصبغ گوید: همان روز از علی علیه السلام شنیدم که می فرمود: اگر به فرات ضربه ای زده و رفته بودم، قطره ای از آن باقی نمی ماند.

علی علیه السلام در بستر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله

نقل شده که ابن کواء(1) به امیرمؤمنان علیه السلام عرض کرد: هنگامی که خداوند پیامبرش و ابوبکر را یاد کرد و فرمود: یکی از آن دو، هنگامی که آن دو در غار


1- 1. ابن کواء، نامش عبداللّه و قبلًا از یاران امیرمؤمنان علیه السلام بود. او جزو خوارج و لعنت شده بوده و از حضرت سؤال های زیادی کرده است.( سفینه البحار، ج 2، ص 499)
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه