ولایت نامه صفحه 61

صفحه 61

شرمساری! پس ضمانت کردم که خدا او را پوشیده از قبر بیرون آورد. و چون از فشار قبر گفتم، گفت: وای از ناتوانی! برای او ضمانت کردم که خدا او را از فشار قبر نجات دهد و او را با لباس خود کفن کردم و در قبر او خوابیدم و بر روی او خم شدم و جواب آن چه را از او سؤال می شد، به او تلقین کردم. از او درباره پروردگارش سؤال شد، گفت. از پیامبرش سؤال شد، جواب داد. و چون از مولا و امامش سؤال شد، بر او لرزه افتاد و من به او گفتم: فرزندت، فرزندت.

راز گویی خدا با علی علیه السلام

روایت شده است هنگامی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله اصحاب را برای رفتن به تبوک (1) جمع کرد، با امیرمؤمنان علیه السلام آهسته سخن گفت. ابو بکر به عمر گفت: راز گویی با پسر عمویش را طول داد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من با او پنهانی سخن نگفتم؛ بلکه خدا با او راز می گفت. حسان در همین باره می گوید:

روز ثنیّه (2) وقت وداع

در حالی که اصحاب را برای رفتن به سوی تبوک جمع کرده بود

کنار رفت تا با علی علیه السلام به تنهایی وداع کند

در حالی که مسلمان ها مرکب ها را متوقّف کرده بودند


1- 1. تبوک، سرزمینی میان شام و مدینه است.( سفینه البحار، ج 1، ص 120) دژ بلند و استواری که در کنار چشمه آب، در نوار مرزی کشور سوریه در میان راه« حجر» و« شام» قرار داشت تبوک می گفتند این مکان دورترین نقطه ای بود که پیامبر در غزوات خود بدانجا مسافرت نمودند و چون حضرت صلی الله علیه و آله احساس نمودند در غیاب ایشان، در مدینه توطئه ای انجام گیرد حضرت علی علیه السلام را باقی گذاردند، و این تنها جنگی بود که علی علیه السلام همراه پیامبر صلی الله علیه و آله نبود.( ر. ک: فرازهایی از تاریخ اسلام، ص 475 و 477)
2- 2. ثنیّه، به معنای راه بلند، مانند گردنه در کوه است.( مجمع البحرین، مادّه ثنا)، در این جنگ سی هزار نفر در لشکرگاه مدینه« ثنیه الوداع» اجتماع نمودند.( فرازهایی از تاریخ اسلام، ص 476)
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه