- دیباچه 1
- پیش گفتار 3
- دفتر اول بانوی آب و آیینه 5
- اشاره 5
- دیباچه عشق 6
- بارقه ای از خورشید 6
- کهکشان عشق 8
- تو کیستی؟ 9
- دل بسته راه توییم 10
- بانوی آب! تو را می شناسم 10
- سخاوت بارانی 10
- بانو! کرامتی کن 11
- بانوی آب و آیینه! 11
- یاسِ کبود پیامبر 12
- خاتونِ دو جهان 12
- وارث کرامت 12
- ثمر نخل نبوت 13
- آبروی مهتاب 13
- پهلوی شکسته خورشید 14
- در سوگ عاطفه 15
- قصه یاس... 15
- کشتی نجات 16
- کاروان غم... 17
- محبوب باغ کمال 17
- کوثر نبوی 18
- بانوی بهشت 18
- حوری سبز فلک 19
- بقیعستان 19
- یاس کبود 19
- اُمِّ ابیها 20
- مهین دخت نبی 20
- عصاره هر چه خوبی 21
- قطار ثانیه ها 21
- ای نی! بنال 22
- بانوی آفتاب 22
- مرثیه مجسّم 23
- ترجمانِ ماتم 24
- نشانی خورشید کجاست؟ 24
- مفهوم زلال عاطفه ها 25
- بانوی زمزم و نور 26
- نخل عصمت 27
- مُهر کبودی 27
- حریم امن 28
- آفتابِ عالمتاب 28
- با کلک نی 29
- ضریح گم شده 29
- پرستوی سبک بال 29
- مرغ آمین 30
- در انتظار رجعت 31
- شرمت باد 31
- در توفان حشر 31
- بدر سپهر عشق... 32
- هم سفر 32
- بقیع 33
- بیت الاحزان 33
- فاطمه کیست؟ 34
- در آرزوی مدینه 34
- در حصار حجاب 34
- زخم سیلی 35
- در خلوت اندیشه 36
- هم نفس لحظه ها 36
- هم تراز علی علیه السلام 36
- دو یاس محبت 37
- خاک مدینه 37
- نشانِ بی نشان ها 37
- ترجمان عشق! 38
- شاهکار آفرینش 39
- کاروان غم 39
- فاطمه وار 40
- در ساحلِ عشق 41
- چشمه نور 41
- نیلی 41
- بی بی جان 41
- فدک 42
- زهرا علیهاالسلام 42
- اشاره 43
- دفتر دوم گفتم شبی به مهد از تو نگاه خواهم 43
- در وسعت بی کران 44
- روشنان دیده مردم 45
- یک بغل خورشید 46
- زایرِ کوی تو 47
- تشنه سبوی تواَم 48
- جاده های غربت 49
- بی تو... 51
- خدا کند که بیایی 52
- نیامدی 52
- فریاد از جدایی 53
- گل نرگس 53
- تا تو بیایی 54
- امتداد رجعت 55
- خورشید دوازدهم 55
- انتظار 56
- آب و آیینه و گلاب 57
- شوق دیدار 58
- صبح آدینه ظهور نزدیک است 59
- مُشتی بهار ببار 60
- بازآ 60
- کشتی نجات 61
- بال در بال فرشتگان 61
- در ساحل عشق 62
- گفتم شبی به مهدی از تو نگاه خواهم 63
- در انتظار ظهور 64
- ضریح نگاه 64
- حدیث هجر 65
- گلبانگ ارادت 66
- امید ظهور 69
- مرغ عشق 69
- دیدار یار 71
- آیینه امید 72
- ترانه های حسرت 73
- از کجا باید سراغ تو را بگیرم 74
- در محمل سبز دعا 77
- غروب جمعه 78
- در فرجت شتاب کن 80
- آخرین سوار 81
- آقای تمام دل ها! 82
- در عبور جاده 82
- تشنه یک جرعه از می تواَم 83
- بر بلندای نور 84
- نقطه پایانِ چهارده معصوم 85
- صفای صبح هستی 88
- بی کران اقیانوس ها... 89
- آیینه تر از خورشید 90
- صبر یلدایی 91
- امید آدینه 91
- نشان بی نشان 92
- اشاره 94
- دفتر سوم بسم ربّ الشهدا و الصدّیقین 94
- دو کوهه مغموم نباشی 95
- کجایی دوکوهه... 96
- دو کوهه! جاودانه می مانی... 96
- باران خنجر و خون 98
- شُکوه بندگی 98
- دو کوهه 98
- شلمچه 99
- رهاترین پرنده 100
- طلاییه 100
- دیدار به قیامت... 101
- مثل یک درخت... 101
- بعد ما، شما چه کردید... 101
- نام شهید 101
- ستاره های خانه ام کجایید؟ 102
- تقدیم خدا 102
- میعاد آفتاب 103
- تا خدا... 104
- شوق رسیدن 104
- قطار زمان 104
- کویر تشنه 105
- سفر به عشقستان 105
- اشاره 105
- زیارتگاه عطر گل یاس 105
- معراج شهدا 110
- تاریخچه کوتاهی از مزار شهدای کربلای هویزه 112
- عملیات خیبر 114
- رایت فتح 118
- دلمویه همسر شهید با پاره های تن شهید 119
- حسن علیه السلام عنوان ثاراللّه گرفت 119
- یادگار جبهه... 120
- کبوتر... 121
- عشق شهید به امام حسین علیه السلام 122
- شهادت 122
- خدای مهربان 123
- هدیه به آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف 123
- نامه ای به برادران جانباز شیمیایی 124
- نذر دست های بریده 124
- نذر دست های بریده 124
- با عرشیان (شهدا) 125
- حرف آخر 126
- یک آسمان اشک 126
می آفریند و عالمی را در ملال فراق می سوزاند. ای که بالِ رحمتت بر سر ما سایه افکنده! چرا آشیانت از ما پنهان است؟ قسم به جان عزیزت که ما همه ره پویان راهِ توییم. تا کی در فراق تو با غم هجران بسازیم.
ای لطیف تر از بوی گل! بی تو نسیمِ سحرگاه بر ما نمی وزد. راه امید بسته شده و روزهامان چون شب، تاریک گشته. دیگر بر فراز کلبه هامان ماه نمی تابد. بیش از این مخواه که بر خرمنِ کاهِ عشقمان آتش ببارد. ای راهنمای هدایت! بی تو کی عقل به سیر الی اللّه می رسد. جلوه ای، تا که دلِ تیره ما منوّر گردد. قدمی، تا که بزمِ روحمان با وجود تو معطّر شود. بیا تا به تن رنجورمان تاب و توان برگردد.
ای دریای عنایت شیعه! هجرانِ تو ما را در به در کرده و صبر از کف ما ربوده است. به امید نگاهت، مسِ قلبمان را کیمیا می زنیم تا دیوانه تر گردیم. سرشک از دیده مان ببارد تا شاید ناله و فغان اثر بخشد، بلکه نخلِ امیدِ وصالت به ثمر بنشیند. از عشق تو شیدا شویم و چون مور به پای سلیمان افتیم تا شاید خورشیدِ جمالت را نظاره کنیم، تا شاید چشم های ما به دیدار تو روشن گردد.
یوسفِ کنعانی ما! تا کی در پرده غیبت نهانی و از دیده مان پنهان؟ گلِ عمرمان پژمرده و دیده هامان خون فشان گردید. بهارمان خزان شد، بال و پرمان در قفس شکست، ولی تو نیامدی.
ای کبریایی! همه منتظر به راهند، به امید دادخواهی تو و این که از در درآیی و به جهان پُر از آشوب و فتنه، از سرِ صفا، صلایی بزنی و بگویی که فلاح این جاست.
از کجا باید سراغ تو را بگیرم
از کجا باید سراغ تو را بگیرم