بانوی بی نشان (سه تصویر از زندگی حضرت زهرا علیهاالسلام) صفحه 1

صفحه 1

سایبانی در کویر

علی علیه السلام وارد خانه شد، به همسرش فاطمه ی زهرا علیها السلام سلام کرد، دست و رویش را شست و در گوشه ای نشست و به دیوار تکیه داد. نفسی تازه کرد و آهِ عمیقی کشید. سپس رو به همسرش کرد و فرمود :

«فاطمه جان! من گرسنه ام.»

فاطمه علیها السلام سر برداشت و به شوهرش نگاه کرد. آثار خستگی را در سیمای مردانه ی همسرش دید، بعد نگاهش را چرخاند به لباس علی که کهنه و وصله خورده بود و آخر سر نگاهش بر حصیری که به جای فرش روی زمین افتاده بود، خیره ماند.

چند لحظه گذشت. علی علیه السلام با خود اندیشید که شاید فاطمه علیها السلام صدایش را نشنیده، این بار با صدایی کمی بلندتر گفت :

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه