بانوی ناشناخته
در حدود دوازده سال پیش، هنگامی که نخستین بار، داستان تولد حضرت زهرا را از زبان مادر گرامیش، جناب خدیجه دختر خُوَیلد، می نوشتم، نمی دانستم که مقام و منزلت آن بانوی بزرگوار، بسی والا و در عین حال، بسیار ناشناخته است.
بانوی بزرگواری که با وجود ثروت و مکنت و شهرت بسیار، حاضر شد با جوانی تهی دست، ولی امین و خوش کردار، ازدواج کند.
بانوی بامعرفتی که از همان نخستین روزهای آشنایی، به عظمت و بزرگی شویش پی برده بود و او را نه از منظر یک همسر، بلکه از نگاه کنیزی نسبت به آقای خودش می نگریست.
بانوی مومنی که چون « محمد امین » پس از پانزده سال زندگی مشترک، ادعای رسالت کرد، بی هیچ درنگ و دودلی، به او ایمان آورد.
بانوی سرافرازی که این افتخار را یافت تا پس از علی، نخستین کسی باشد که به پیامبر ایمان آورد و به این ترتیب عنوان پرافتخار « نخستین زن مسلمان » را برای خویش جاودانه ساخت.