با دخترم زهرا سلام الله علیها صفحه 38

صفحه 38

پیش تر رفتم، به _ درخت _ خرمایی رسیدم، با خرماهایی بسی نرم و لطیف، خوشبوتر از مُشک و شیرین تر از عسل. خرمایی برگرفتم و از آن خوردم. احساس عجیبی به من دست داد. همسر عزیز و مهربانم، دختر تو از آن خرمای بهشتی پدید آمده است! از این رو این طفل یک طفل معمولی نیست، اصل وجود او از بهشت است. او حوریّه ای است که به شکل انسان ظاهر خواهد شد. (1)

به تو مژده می دهم که فرشته ی بزرگ خدا، به من بشارت داد که این دختر، فرزندی پاک و پر برکت خواهد بود. دیری نمی پاید که خداوند نسل مرا از او قرار می دهد و از نسل او پیشوایان دین را برمی گزیند. پیشوایانی که پس از من و پس از سپری شدن روزگار وحی و پیامبری، جانشینان من در روی زمی ن خواهند بود. (2)

راستی خدیجه جان، این را هم بگویم: هنگامی که از معراج بازمی گشتم، به جبرئیل گفتم: با زمی نیان کاری نداری؟ جبرئیل گفت: چرا، هم اینک که به زمی ن بازمی گردی، سلام ویژه ی خداوند و نیز سلام مرا، به جناب خدیجه، بانوی بزرگ اسلام، برسان.

خدیجه که از شنیدن این سخنان غرق شعف و شادی و شگفتی شده بود، در حالی که به راستی از شدت خوش حالی در پوست خود نمی گنجید، گفت: همانا خداوند خود سلام است و سلام هم از او و به سوی اوست و نیز بر جبرئیل، فرشته ی امی ن وحی، سلام و درود باد. (3)

عطیه ی بهشتی

از معراج که بازگشتم، یک روز جبرئیل، با چهره ی ملکوتی و شکوهمندش به نزدم آمد. بال هایش از شرق تا غرب گسترده بود. او دستور جدیدی از سوی خداوند آورده بود. جبرئیل به من گفت : پروردگارت به تو سلام می رساند و دستور می دهد تا چهل روز از خدیجه دوری گزینی.

دوری از تو، که بسی دوستت می داشتم، برایم بسیار دشوار بود. اما شیرینی اطاعت از امر خداوند تمام سختیها و دشواریها را آسان می کرد. در این چهل روز، هر روز روزه می داشتم و هر شب، افزون بر شبهای دیگر، به نماز می ایستادم و قرآن می خواندم.

یادت می آید؟ در یکی از روزهای آخر، عمّار را فرستادم تا به تو پیغام مرا برساند که بدانی این دوری و جدایی، دستور ویژه ای از جانب خداست تا خواسته ی خود را اجرا کند.

از او خواستم تا به تو بگوید خداوند برای من و تو جز خیر و خوبی اراده نمی فرماید.

به او گفتم تا به تو بگوید خداوند روزی چند بار تو را به فرشتگان گرامی و ارجمند خویش می نمایاند و به وجودت مباهات می کند.


1- علل الشرائع:1 183؛ بحارالانوار:18 350 و :43 5 و نیز: تفسیر فرات:  75
2- فَقالَ لَها: هَذا جَبْرَئِیلُ یُبَشِّرُنِی أنَّها أُنْثَی وَ أنَّهَا النَّسَمَهُ الطّاهِرَهُ الْمَیْمُونَهُ وَ أنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالَی سَیَجْعَلُ نَسْلِی مِنْها وَ سَیَجْعَلُ مِنْ نَسْلِها أئِمَّهً فِی الاُمَّهِ، یَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِی أرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِهِ. امالی صدوق : 593؛ بحارالانوار:16 80.
3- عَنْ أبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قالَ: حَدَّثَ أبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِیُّ: أنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قالَ: إنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام قالَ لِی لَیْلَهَ أُسْرِیَ بِی حِینَ رَجَعْتُ وَ قُلْتُ: یَا جَبْرَئِیلُ هَلْ لَکَ مِنْ حاجَهٍ؟ قالَ: حاجَتی أنْ تَقْرَأ عَلی خَدِیجَهَ مِنَ اللّهِ وَ مِنِّی السَّلامَ وَ حَدَّثَنَا عِنْدَ ذَلِکَ أنَّهَا قالَتْ حِینَ لَقّاها نَبِیُّ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقالَ لَهَا الَّذِی قالَ جَبْرَئِیلُ، فَقالَتْ: إنَّ اللّهَ هُوَ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ إلَیْهِ السَّلامُ وَ عَلَی جَبْرَئِیلَ السَّلامُ. تفسیر عیاشی :2 279؛ بحارالانوار:16 7 و :18 385.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه