با دخترم زهرا سلام الله علیها صفحه 5

صفحه 5

بانوی تنها

عزیز دلم، هم سخنم، مونس تنهاییم، من تنها مانده ام، تنهای تنها؛ سالهاست که تنها شده ام. جز تو و پدرت مونس و همدلی ندارم. اگر این انس و گفتگو نبود، از غصّه و تنهایی دق می کردم! خدا را شکر می کنم که می توانم با تو حرف بزنم. قلبم از غصه و غم لبریز است. وقتی با تو حرف می زنم، وقتی عقده ی دلم را برایت می گشایم، سینه ام باز می شود، احساس آرامش می کنم، دنیا در دیده ام زیباتر می شود و غصه هایم را فراموش می کنم. راستی اگر تو نبودی، من می مردم.

خدیجه، آه غمباری کشید و قطرات اشک را از گونه اش پاک کرد و آرام و غمناک ادامه داد :

زنان قریش، همگی مرا از خود رانده اند. هیچکس با من آمد و شد نمی کند. خویشاوندانم از من بریده اند. هنگامی که مرا در کوچه می ببینند با سردی و بی اعتنا از کنارم می گذرند. حتّی از یک سلام هم دریغ می کنند. آنها حتی اجازه نمی دهند هیچ زن دیگری هم با من رفت و آمد کند. (1)

دخترم، پیش از این، شکوه و شوکت من، چشم آنان را خیره کرده


1- از قول امام صادق علیه السلام : إنَّ خَدِیجَهَ عَلَیْها رِضْوَانُ اللَّهِ لَمّا تَزَوَّجَ بِها رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله هَجَرَتْهَا نِسْوَهُ مَکَّهَ. فَکُنَّ لا یَدْخُلْنَ عَلَیْها وَ لا یُسَلِّمْنَ عَلَیْها وَ لا یَتْرُکْنَ امْرَأهً تَدْخُلُ عَلَیْها. فَاسْتَوْحَشَتْ خَدِیجَهُ مِنْ ذالِکَ : وقتی حضرت خدیجه با پیامبر ازدواج کرد، زنان مکّه از او دوری گزیدند. با او رفت و آمد نمی کردند و بر او سلام نمی دادند و هیچ زنی را هم نمی گذاشتند تا با او رابطه داشته باشد._ امالی صدوق: 593؛ بحارالانوار:16 80 و :43 2.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه