- مقدمه 1
- اشاره 8
- مقام نوری فاطمه علیها السلام، تجرّدی فوق مجرّدات آسمانی 10
- تأثیر وجودی حضرت زهرا علیها السلام در هستی 12
- فاطمه علیها السلام تجلّی آرمانی متعالی 17
- فاطمه علیها السلام و مقام قرب محض 20
- معنی تغذیه ی روحانی 23
- سابقه ی تاریخی نظر به حقایق عالَم غیب 28
- نور فاطمه علیها السلام همان بهشت است 30
- مقام فاطمه علیها السلام در غامض علم الهی 36
- حضرت زهرا علیها السلام و بالاترین شرافت 40
- تمام عالم هستی فاطمه علیها السلام را می شناسد 45
- ولایت چهارده معصوم بر کلّ هستی 48
- تسبیح ملائکه به تسبیح پنج تن 51
- اشاره 55
- واقعیات عالَم 57
- انسان برین 59
- ارتباط با حقایق عالی 61
- حضرت فاطمه علیها السلام؛ حقیقتی قبل از خلقت زمین و آسمان 63
- فاطمه زهرا علیها السلام؛ راهِ ادراک لیله القدر 65
- فاطمه علیها السلام عامل بازیابی هویت دینی انسان ها 68
- برکات نظر به مقام قدسی و سیره ی فاطمه زهرا علیها السلام 72
- حضرت زهرا علیها السلام یک مقام است 74
- شرط ارتباط 76
- فاطمه علیها السلام ظهور عبادت کامل 78
- علم حضرت فاطمه علیها السلام از خزینه ی نبوت 81
- حضرت فاطمه علیها السلام هدف خلقت 85
- حضرت فاطمه علیها السلام مقام جمع حقایق 87
- حضرت فاطمه علیها السلام؛ مقصد گمشده ی انسان ها 92
- از علی علیه السلام می توان فاطمه علیها السلام را شناخت و از فاطمه علیها السلام علی علیه السلام را 95
- ظرفیت حقیقت وجودی فاطمه زهرا علیها السلام 101
- راز دوستی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با فاطمه علیها السلام 103
- راه محبت به فاطمه علیها السلام 106
- فاطمه علیها السلام را ندیدند 108
- حکمت عصمتی در کلمه ی فاطمی 112
- فاطمه علیها السلام بر حادثه ها اثر گذاشت 115
- اشاره 118
- فاطمه علیها السلام، دریچه ای به عالم غیب 120
- اتّحاد اسم اولیاء با ذات آن ها 125
- رازبینی، حضور در منظری دیگر 133
- راز؛ خودش، خودش را نشان می دهد 136
- حوادث بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در منظر فاطمه علیها السلام 142
- فرق اسلام دوستی فاطمه علیها السلام با جریان مقابل 150
- غدیر افقی که گشوده شد 154
- هدایت مردم، به دست مسئولین است 158
- معنای مقابله با فاطمه علیها السلام 161
- برگشت به فاطمه علیها السلام، برگشت به تاریخ محمدی صلی الله علیه و آله و سلم 164
- فهم فاطمی 167
- فاطمه علیها السلام و اتمام حجّت برای همه 169
واقع یک پارچه نور اند و از این جهت باید آن ها را به عنوان انوار معنوی مدّ نظر داشت که «ظاهِرٌ بِنَفْسه و مُظْهِرٌ لِغَیرِه» هستند. برای نظر به انوار معنوی باید روح و قلب خود را نورشناس کرد.
وقتی از ساحتِ مناسب نظر به نور، به نورِ موجود در اتاق نظر کردید، خواهید گفت: از اول - و قبل از دیدن شما - نور را می دیدم، هرچند تصورم آن بود که تنها اشیاء را می بینم! در حالی که نور بود که به اشیاء بر می خورد و بنده آن ها را می دیدم. اول نور بود، اما از بس روشن و همه جایی بود، از آن منظر که انسان میز و دیوار را می بیند، ظاهر نبود.
اگر این قدم اوّل را که عرض کردم با ما بیایید آماده ی جلو گذاشتن قدم دوم می شوید. قدم دوم آن است که متوجّه می شوید اساس و روحِ رازبینی در اسلام تشیّع است و در این فضا است که چهارده معصوم را باطنی ترین بُعد خود می یابید که در بیرون متعیَّن و بالفعل هستند. هر چیزی که باطنی تر باشد، رازناک تر است و از آن جایی که انسان ها تلاش می کنند با انجام واجبات الهی و دوری از محرمات از گناه آزاد شوند و به نحوه ای از عصمت دست یابند، نقطه ی آرمانی خود را شخصیتی می دانند که از هرگونه گناه و حرامی مبرا است و در قله ی عصمت است، یعنی باطنی ترین بعد شخصیت خود را انسان معصومی می دانند که در شخصیت چهارده معصوم علیهم السلام ظهور یافته و آن ها همه ی باطن او و راز اصلی شخصیت او می باشند و با محبت به آن ها به عمیق ترین مرحله ی تعالی خود نظر دارند و محبت به آن ها را مسیر رجوع به کمال خود می دانند و به این معنا راز اصلی شخصیت خود را در آن ها می جویند و می یابند.