- آغاز سخن 3
- فصل اوّل: توحید و یکتاپرستی 16
- فصل دوم: یادی از پدر 27
- فصل سوم: جایگاه امامت 32
- فصل چهارم: علی (علیه السلام) و شجاعتش 37
- فصل پنجم: فتنه گری شیطان 47
- فصل ششم: ظلم حکومت 55
- فصل هفتم: فریاد اعتراض 65
- فصل هشتم: جواب به یک فریب 79
- فصل نهم: گفتگو با علی(علیه السلام) 98
- اعتبار خطبه (منابع، سند، طبقه) 110
- اشاره 110
- بخش اول: منابع خطبه 110
- بخش دوم: اسناد خطبه 114
- بخش سوم: طبقات راویان خطبه 118
- منابع تحقیق 123
فصل ششم: ظلم حکومت
18 وَ أَنْتُمُ الآْنَ تَزْعُمُونَ أَنْ لا إِرْثَ لَنَا (أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّهِ یَبْغُونَ؟ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْم یُوقِنُونَ) أَ فَلَا تَعْلَمُونَ؟! بَلَی قَدْ تَجَلَّی لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَهِ أَنِّی ابْنَتُهُ أَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ أَ أُغْلَبُ عَلَی إِرْثِی.(1)
* * *
اکنون از ظلم و ستمی که به تو شده است، سخن می گویی و چنین فریاد برمی آوری: «شما می پندارید که من از پدرم ارثی نمی برم؟ مگر رسم جاهلیّت را می جویید؟ در روزگار جاهلیّت، دختر از پدرش ارث نمی برد، امّا اسلام این رسم غلط را باطل کرد. به راستی برای اهل یقین چه حکمی از حکم خدا بهتر است؟ آیا آگاه نیستید؟ شما آگاهید و همچون آفتاب درخشان برای شما روشن است که من دختر آن پیامبر هستم. ای مسلمانان! آیا رواست که ارث پدرم به زور از من گرفته شود؟»
* * *
بار دیگر به مردم اعلام می کنی که دختر پیامبر هستی، آنان می دانستند که حقّ با
1- . مائده آیه 50.