جنة العاصمة صفحه 144

یعنی- قرار داد برای خدا از بندگان او جزئی را یعنی ملائکه را جزء او و دختران او خواندند

پس کسی که اندک فهم و ادراک و دانشی داشته باشد که نسبت فاطمه به رسول خدا صلی الله علیه و آله بزرگتر و شدیدتر و بیشتر است از زنانی که نسبت مصاهرت و سببی با پیغمبر دارند جای شک و تردیدی برای او باقی نخواهد ماند خصوصاً وقتی که خدا به عصمت او شهادت داده باشد از هر رجس و پلیدی و قذارتی به نص آیه تطهیر که بنفس خود متولّی اذهاب رجس از او و تطهیر او شده و همه مسلمانان اتفاق دارند که فاطمه علیهاالسلام از اهل‌بیت است و نظر به ثبوت تقوی و طهارت و عصمت او ثابت است مساوی نبودی احدی از زنهای اولین و آخرین با آن بی‌بی معظمة از جهت کرامت پدر بزرگوارش و کرامت شخصی خودش از حیث ولیّة الله بودن و حجت بودن او بر خلق خدا همچنانکه پدر و شوهر و فرزندانش حجتهائی هستند بر خلق فرقی میان او و میان ایشان نیست و از همین جهت است که هنگامی که بر پدر ارجمند خود وارد می‌شد آن بزرگوار به او خوش‌آمد می‌فرمود و دست او را می‌بوسید و هنگام ورود او را استقبال می‌کرد و هنگام بیرون رفتن او را بدرقه می‌کرد طبق احادیث و اخبار وارده در این باب که بعض از آنها در این کتاب به محل خود ذکر خواهد شد

پس بنابر این واجب می‌شود تخصیص دادن آیه و اصطفاکِ علی نساءِ العالمین که در حق مریم است کلمه العالمین حمل شود بر عالم زمان خود مریم نه بر هر عالمی تا این شرافت اختصاص داده شود به خود خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و فاطمه سلام‌اللّه علیها

ایراد و اشکالی و جواب از آن

بنابر اینکه جایز باشد تخصیص دادن آیه مریم به آیه نساء النبی همچنین جایز است تخصیص دادن آیه نساء النبی نیز به آن آیه به اینکه بگوئیم یا نساء النبی لستنّ کاحد من النّساء ان اتقیتّن ما عدا مریم لانّها سیدة نساء العالمین یعنی- ای زنهای پیغمبر نیستید شما مانند احدی از زنها اگر دارای تقوی باشید سوای مریم زیرا که او سیّده زنهای عالم خود می‌باشد- میان این دو آیه عموم و خصوص من وجه و ترجیح و تخصیصی است که هر یک از آنها محتاج به دیگری است که احتیاج دارد به مرجّح و دلیلی و الّا آنچه که گفته شد در بوطه اجمال می‌ماند

در جواب این ایراد و اشکال گفته می‌شود- بنابر فرضی که مرجّحی نباشد استدلال کردن بر فضیلت دادن مریم به آیه‌ای که ذکر شد ساقط می‌شود چنانچه گفته شده اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال در این صورت بر مورد و مستشکل است دلیل دیگری بر اثبات مدّعای خود اقامه کند و حجت دیگری بیاورد

قطع نظر از آنچه گفته شد می‌گوییم ادّعای مورد در این مقام بر عدم مرجّح بی‌مورد است بلکه مرجح موجود است به این بیان که هرگاه فرض شود تساوی مریم علیهاالسلام با فاطمه زهراء سلام‌الله علیها در طهارت و عصمت با تفاوت فاحشی که دارد آیه مریم با آیه تطهیر برای تامل‌کننده و صاحب ذهن صائب از تاکید و مبالغه‌ای که در آیه تطهیر هست با تصریح به اذهاب رجس بطور مطلق و تاکید در طهارت بخلاف آیه مریم- می‌گوئیم در اصل طهارت و عصمت فاطمه و مریم هر دو مساوی با یکدیگر لکن فاطمه زهراء سلام‌الله علیها شرف انتساب با پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلّم را دارد که سلطنت مطلقه بر تمام خلق مخصوص به آن حضرت است ولی مریم علیهاالسلام چنین شرفی را