جنة العاصمة صفحه 165

در بیان علم فاطمه

اشاره

حضرت فاطمه زهرا سلام‌اللّه علیها مانند پدر بزرگوار و شوهر عالیمقدار خود عالمه بما کان و ما یکون و ما هو کائن بوده یعنی گذشته و حال و آینده همه را می‌دانسته به علم موهوبی الهی لیکن در مواردی که خدا می‌خواست و اقتضاء داشت اظهار می‌فرمود و هر چه را می‌خواست بداند اراده می‌کرد و می‌دانست- در این اوراق به بعضی از دلائل آن اشاره می‌شود

دلیل 01

اشاره

در بحارالانوار علامه مجلسی اعلی الله مقامه بسند خود روایت کرده از حارثه بن قدّامه از سلمان فارسی رضی‌الله عنه که گفت حدّثنی عمّار و قال اخبرک عجباً- قلت حدّثنی یا عمّار- قال نعم- شهدت علیّ بن ابیطالب و قد ولج علی فاطمة فلمّا ابصرت به نادت ادن لاحدّثک بما کان و بما هو کائن و بما لم یکن الی یوم القیمة حتّی تقوم السّاعة- قال عمّار- فرأیت امیرالمؤمنین یرجع القهقری فرجعت برجوعه اذ دخل علی النبی صلی اللّه علیه و آله- فقال له ادن یا اباالحسن فدنی فلمّا اطمئنّ به المجلس قال له تحدّثنی ام احدّثک- قال الحدیث منک احسن یا رسول‌اللّه- فقال- کانّی بک و قد دخلت علی فاطمة و قالت کیت وَ کیت فرجعت- فقال علی علیه‌السلام- نور فاطمة من نورنا- فقال صلی اللّه علیه و آله و سلّم اَوَلا تعلم فسجد علی علیه‌السلام شکراً للّه تعالی- قال عمّار فخرج امیرالمؤمنین و خرجت بخروجه فولج علی فاطمة و ولجت مَعَه فقالت- کانّک رجعت الی ابی فاخبرته بما قلته لک- قال- کان کذلک یا فاطمة- فقالت اعلم یا اباالحسن انّ اللّه تعالی خلق نوری و کان یسبح اللّه جل جلاله ثم اودعه شجرة من شجر الجنّة فاضاءت فلمّا دخل ابی الجنّة اوحی اللّه الیه الهاماً ان اقتطف الثمرة من تلک الشّجرة و ادرها فی لهواتک ففعل فاودعنی اللّه سبحانه فی صلب ابی ثم اودعنی خدیجة بنت خویلد فوضعتنی و انا من ذلک النّور اعلم ما کان و ما یکون و ما لم یکن یا اباالحسن المؤمن ینظر بنور اللّه تعالی-

ترجمه حدیث

یعنی- حدیث کرد عمّار برای من و گفت خبر بدهم تو را به امر عجیبی- گفتم آری حدیث کن مرا ای عمار- گفت آری- حاضر بودم با علی بن ابیطالب که به فاطمه وارد شد چون فاطمه او را دید ندا کرد که پیش بیا به سوی من تا حدیث کنم برای تو به آنچه که از پیش بوده و آنچه که فعلا هست و آنچه که بعد از این