وصلهداری داشت ناگاه سائلی آمد بر درب خانه و گفت از خانه نبوت پیراهن کهنهای میخواهم فاطمه خواست پیراهن کهنه را به او بدهد متذکر فرموده خدای تعالی شد که فرموده لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون (یعنی هرگز به نیکی نمیرسید تا اینکه انفاق کنید از آنچه دوست میدارید) پس پیراهن تازه را به سائل داد چون نزدیک زفاف شد جبرئیل نازل شد و گفت ای محمد خدا تو را سلام میرساند و مرا امر فرموده که بر فاطمه سلام کنم و خدا از برای او هدیّهای با من فرستاده از جامههای بهشت از سندس سبز- چون جبرئیل سلام خدا را به فاطمه رسانید آن پیراهنی که از بهشت آورده بود به او پوشانید رسول خدا صلی الله علیه و سلم آن را به عباء پیچید و جبرئیل هم بالهای خود را روی عبا پیچید تا نور پیراهن به چشمها نگیرد چون فاطمه در میان زنهای کافره نشست هر یک از آن زنها شمعی در دست داشتند و فاطمه چراغی داشت آنگاه جبرئیل بال خود را برداشت و عبا را به عقب کرد طبقهای نور مشرق و مغرب را فروگرفت چون آن نور به چشمهای زنهای کافره خورد کفر از دلهای آنها بیرون رفت و شهادتین را ظاهر کردند یعنی مسلمان شدند
حدیث 41
شفاعت قیامت صداق فاطمه است
علامه احمد بن یوسف دمشقی در کتاب (اخبار الدول و آثار الاول) صفحه 88 چاپ بغداد گفته است که در خبر رسیده انّها لمّا سمعت بانّ اباها زوجّها و جعل الدّراهم مهرا لها فقالت یا رسولاللّه ان بنات النّاس یتزوجن بالدّراهم فما الفرق بینی و بینهنّ اسئلک تردّها و تدعو الله تعالی ان یجعل مهری الشفاعة فی عصاة امتک فنزل جبرئیل علیهالسلام و معه بطاقة من حریر مکتوب فیها جعل الله مهر فاطمة الزهراء شفاعة المذنبین من امّة محمّد صلی اللّه علیه و سلّم (ابیها) فلمّا احتضرت اوضت بان توضع تلک البطاقة علی صدرها تحت الکفن فوضِعت و قالت اذا حشرت یوم القیمة رفعت تلک البطاقة بیدی و شفّعت فی عصاة امّة ابی
یعنی فاطمه چون شنید که پدرش او را تزویج کرده و درهمهائی مهر او قرار داده گفت ای رسول خدا دخترهای مردمان ازدواج میکنند به درهمها پس چه فرقی است میان من و آنها خواهش میکنم از شما که آنها یعنی درهمها را برگردانید و از خدا بخواهید که شفاعت گناهکاران امت تو را مهر من قرار دهد پس جبرئیل نازل شد و با او رقعهای بود از حریر که در آن نوشته بود که خدا مهر فاطمه زهراء را شفاعت گناهکاران از امت محمد صلی الله علیه و سلّم قرار داده پس چون فاطمه محتضر شد وصیت کرد که آن رقعه را در زیر کفن روی سینه او قرار دهند روی سینه او گذارده شد- و فاطمه گفت چون روز قیامت محشور شوم آن رقعه را به دست خود برمیدارم و شفاعت میکنم در حق گناهکاران امت پدرم
علامه امان الله دهلوی در کتاب (تجهیز الجیش) صفحه 102 مخطوط نیز این خبر را بتمامه روایت کرده است