جنة العاصمة صفحه 221

و علامه شیخ شهاب‌الدین احمد نویری مصری در کتاب (نهایة الارب) جزء پنجم صفحه 260 چاپ قاهره حدیث را بنحوی که ذکر شد از جابر روایت کرده مانند صاحب مستطرف و به جای کلمه لنعیم الاخره- لنعیم الابد بدل آورده

و علامه زبیدی حنفی در کتاب (اتحاف السادة المتقین) مانند منقول از کتاب مقتل الحسین نقل کرده و به جای کله لنعیم الاخرة- لنعیم الابد آورده

و علامه سید ابراهیم بن محمّد شهیر به ابن حمزه حسینی در کتاب (البیان والتعریف) صفحه 101 چاپ حلب مطابق منقول از مقتل الحسین نقل کرده

حدیث 49

علامه شعرانی در کتاب (لوائح الانوار القدسیّة) جزء اول صفحه 163 گفته است که روایت کرده است طبرانی و ابن حیّان در صحیح خود

ان النبی صلی الله علیه و سلّم خرج و ابوبکر و عمر رضی‌اللّه عنهما الی دار ابی ایّوب الانصاری (فذکر الحدیث بطوله) الی ان قال- فاخذ رسول‌اللّه صلی اللّه علیه و سلّم شیئا من لحم الجدی فوضعه فی رغیف و قال یا اباایّوب ابلغ هذه فاطمة فانها لم تصب مثل هذا منذ ایام فذهب به ابوایّوب الی فاطمة فلمّا اکلوا و شبعوا قال النبی صلی اللّه علیه و سلّم خبز و لحم و بسرٌ و رطبٌ و دمعت عیناه و قال والذی نفسی بیده انّ هذا هو النعیم الذی تسئلون عنه یوم القیمة فکبر ذلک علی اصحابه فقال بل اذا اصبتم مثل هذا فضربتم بایدیکم فقولوا بسم اللّه و اذا شبعتم فقولوا الحمد للّه الذی هو اشبعنا و انعم علینا و افضل فان هذا کفاف بهذا

یعنی پیغمبر صلی الله علیه و سلّم بیرون رفت با ابوبکر و عمر رضی‌الله عنهما به سوی خانه ابی‌ایوب انصاری (راوی طول داده است حدیث را تا اینکه گفت) رسول خدا صلی الله علیه و سلم گرفت چیزی از گوشت بزغاله را و گذارد آن را بر روی گرده نانی و گفت ای اباایوب برسان این را به فاطمه که چند روز است که مانند این را نخورده ابوایّوب آن را برد به سوی فاطمه- چون خوردند و سیر شدند پیغمبر صلی الله علیه و سلّم گفت نان و گوشت و خرما و رطب و چشمهای او پر از اشک شد و فرمود سوگند به آن کسی که جان من در دست او است این است آن نعیمی که از آن سؤال کرده می‌شود در روز قیامت پس این کلام بزرگ آمد بر یاران آن حضرت آنگاه حضرت فرمود بلی هر وقت رسیدید به مثل چنین غذائی و دست به آن زدید بسم الله بگوئید و چون سیر شدید بگویید حمد خدای را که ما را سیر کرد و بر ما نعمت داد و زیاد کرد آن را پس این بقدر حاجت به آن است