جنة العاصمة صفحه 91

صفحه 91

علی علیّ و قال له اسئلک یا اباالحسن ان تقبل منّی هذا الدّرع هدیّة و لا تخالفنی فاخذها منه و حمل الثمن والدّرع و جاء بهما النبی فطرحهما بین یدیه و قال یا رسول‌اللّه بعت الدّرع باربع ماة درهم و دینار و قد اشتراها دحیة و سئلنی ان اقبل الدّرع هدّیة فما تامرنی اقبلها منه ام لا فتبسّم النّبی و قال لیس هو دحیة لکنّه جبرئیل والدّراهم من عند اللّه لتکون شرفا و فخراً لابنتی فاطمة و زوّجه بها و دخل بعد ثلاث قال و خرج علیّ و نحن فی المسجد اذ هبط الامین جبرئیل باترجة من الجنّة فقال یا رسول‌اللّه انّ اللّه یامرک ان تدفع هذه الا ترجة الی علّی بن ابیطالب فدفعها النبّی الی علیّ فلّما حصلت فی کفّه انقسمت قسمین مکتوب علی قسم لااله‌الّااللّه محمّد رسول‌اللّه علّی امیرالمؤمنین و علی القسم الاخر هَدّیة من الطالب الغالب الی علی بن ابیطالب

ترجمه

یعنی چون پیغمبر کلام جبرئیل را شنید فرستاد دنبال عمّار بن یاسر و سلمان و عباس و آنها را احضار کرد و به علی گفت که خدا مرا امر فرموده که تو را تزویج کنم علی گفت من مالک چیزی نیستم الّا شمشیرم و اسبم و زرهم پیغمبر به او فرمود برو زره را بفروش علی بیرون رفت و ندا کرد برای فروش زِرِه خود قیمت آن رسید به چهارصد درهم و دینار دحیة بن خلیفه کلبی آن را خرید و او بسیار خوبرو بود با پیغمبر از او خوب‌روتر کسی نبود چون علی پول زره را گرفت و زره را تسلیم دحیه کرد دحیه رو کرد به علی و گفت ای ابوالحسن خواهش می‌کنم از تو که به عنوان هدیه این زره را از من قبول کنی و مخالفت نکنی علی زِرِه را از او گرفت و پول و زِرِه را آورد و در پیش روی پیغمبر گذارد و گفت ای رسول خدا زره را به چهارصد درهم و دینار فروختم و دحیه آن را از من خرید و از من خواهش کرد که آن را به عنوان هدیه از او قبول کنم چه امر می‌فرمائی آیا قبول کنم از او یا نه پیغمبر تبسّم کرد و فرمود آن دِحْیه نبود ولیکن جبرئیل بود و درهمها هم از جانب خدا بوده تا شرافت و فخری باشد برای دختر من فاطمه و تزویج فرمود علی را با او و پس از سه روز داخل شد

راوی گفت علی از مسجد خارج شد و ما در مسجد بودیم که جبرئیل امین فرود آمد با ترنجی از بهشت و عرض کرد ای رسول خدا خدا تو را امر می‌فرماید که این ترنج را بدهی به علی بن ابیطالب پیغمبر آن را به علی داد چون در کف علی قرار گرفت دو قسمت شد بر یک قسمت آن نوشته بود لااله‌الاالله محمّد رسول‌اللّه علیٌّ امیرالمؤمنین و بر قسمت دیگر نوشته بود هدیه‌ایست از طلب‌کننده غلبه‌کننده به سوی علی بن ابیطالب

و نیز در کتاب بصائر

اشاره

به سند متصل از جعفر بن محمّد از پدرش از جدش از پدرش از جدّش علی بن ابیطالب روایت کرده که فرمود

هممت بتزویج فاطمة حیْنا و لم اجسر ان ذکر ذلک لرسول‌اللّه صلی اللّه علیه و آله و کانَ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه