فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت صفحه 178

صفحه 178

غرقه به خون «عموی گرانقدرش» او را فرصت نداده بود تا بر چهره ی پدر بنگرد. به همین جهت با دیدن آن منظره ی غمبار، فریادی دردآلود سر داد و به شستشوی چهره ی پدر و پاک کردن خونها از آن سیمای نورافشان پرداخت و در حالی که خونها را می زدود، می فرمود: خشم خدا بر کسانی که چهره ی نورافشان پیامبر خدا را خون آلود نموده اند، هر لحظه افزون باد.

دو یار پرشور پیامبر

آری بانوی بانوان، خونها را از رخسار نورافشان پدر، پاک می نمود و امیر مومنان با سپر خویش آب می ریخت و «فاطمه» را یاری می کرد. آن گوهر بی همتای جهان هستی دید جریان آب و شستشو، خونریزی را بیشتر می کند به همین جهت در پی چاره اندیشی خویش تکه حصیری آورد و آن را با شرایط خاصی سوزانید و خاکسترش را بر روی زخمها نهاد تا خون باز ایستد و چنین شد که خون بند آمد.

شما خواننده ی گرامی با مطالعه ی این سطور و به یاد آوردن آن منظره ی غمبار آیا می اندیشی که بر دخت سرفراز پیامبر چه گذشت؟ روشن است که اندوهی عمیق و ترس و دلهره ای شدید گستره ی قلب پرمهر و آگاه او را که از همگان نسبت به مقام والای پیامبر آگاه، عارف، حق شناس و پرمهرتر بود، فراگرفته بود.

جریان تکاندهنده ی «احد» به پایان رسید و امیر مومنان به خانه بازگشت و شمشیر ظلم ستیز و ستم سوز خود را به «فاطمه» داد و فرمود:

بانوی من! این شمشیر را بگیر که امروز مرا یاری کرد و مورد تصدیقم قرار داد. و آنگاه به سرودن این اشعار شورانگیز و حماسی و درس آموز پرداخت:

افاطم هاک السیف غیر ذمیم

فلست بر عدید و لا بلئیم

هان «فاطمه» جان! بیا و این شمشیر ستم سوز را که درخور سرزنش نیست بگیر و بدان که من قهرمان متزلزل و یا کوته نظر و پستی نخواهم بود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه