بانک جامع حضرت زهرا سلام الله علیها صفحه 266

صفحه 266

فرمود:

گریه‌ی من از این جهت است که می‌دانم هر دختری شب زفاف محتاج به زنی است که محرم اسرارش باشد و حوائجش را برطرف سازد. من از دنیا می‌روم ولی می‌ترسم فاطمه‌ام در شب زفاف محرم راز و کمک حالی نداشته باشد. در آن وقت من به خدیجه (س) گفتم. اگر تا شب زفاف فاطمه (س) زنده ماندم قول می‌دهم که نزدش بمانم و برایش مادری کنم.

وقتی پیغمبر نام خدیجه (س) را شنید بی‌اختیار اشکش جاری شد و فرمود:

ترا به خدا برای همین جهت مانده‌ای؟

عرض کرد:

آری. پیغمبر (ص) فرمود:

پس به وعده‌ات عمل کن. (235)

احسان و انفاق حضرت زهرا (س) در شب عروسی

پیامبر (ص) در عروسی زهرا (س) یک دست پیراهن نو به زهرا داده بود تا در شب عروسی بپوشد، هنگامی که فاطمه (س) به خانه‌ی زفاف رفت، بر سجاده‌ی عبادت خود نشسته بود و با خدا مناجات می‌کرد، ناگاه مستمندی به در خانه‌ی فاطمه (س) آمد و با صدای بلند گفت:

«از در خانه‌ی نبوت یک پیراهن کهنه می‌خواهم».

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه