بانک جامع حضرت زهرا سلام الله علیها صفحه 446

صفحه 446

نمی‌دانم کدام توان او را این گونه برپا نگه داشته بود؟

همه فکرش علی (ع) بود، در دلش هم درد خودش نبود، درد علی (ع) بود، او خوب می‌دانست که اگر دیر برسد چه بسا دیگر هرگز امامش، علی (ع) را نبیند. در راه نمی‌دانم چند بار اما بارها از سر درد نشست!

فضه و زنان بنی‌هاشم گردش را گرفته بودند. ناگهان تمامی نگاه‌ها به در دوخته شد. زهرا (س) آمد و چه به موقع، با پیراهن رسول (ص) بر سر و دست حسنین در دست، اما با بالی شکسته و چشمی پر اشک.

فاطمه زهرا (س)، چندین بار صیحه زد درد توانش را برده بود، گریه امانش نمی‌داد. همه چشمها به اشک نشست، صدای هق هق گریه مسجد را برداشت، همه بر معصومیت زهرا (س) و مظلومیت علی (ع) می‌گریستند. در و دیوار هم می‌گریست، ناگهان طنینی خدایی در فضای مسجد پیچید گویا پیامبر است که سخن می‌گوید:

«خلو عن ابن عمی!

فوالذی بعث محمدا بالحق لئن لم تخلوا عنه لاشترن شعری و لاضعن قمیص رسول‌اللَّه علی راسی و لاصرخن الی اللَّه تبارک و تعالی فما ناقه صالح باکرم علی الیه منی و لا الفصیل باکرم علی اللَّه من ولدی».

رها کنید پسر عمویم را!

قسم به خدایی که محمد (ص) را به حق فرستاد اگر دست از وی (امیرالمؤمنین (ع)) برندارید سر خود برهنه کرده و پیراهن رسول خدا را بر سر افکنده و در برابر خدا فریاد برخواهم آورد و همه‌تان را نفرین می‌کنم.

به خدا نه من از ناقه‌ی صالح کم‌ارج‌ترم و نه کودکانم از بچه‌ی او کم‌قدرتر.

حائل شدن حضرت زهرا (س) در دفاع از امیرالمؤمنین (ع)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه