آئینه عفاف صفحه 220

صفحه 220

رفته به جاروب زلف خاک درش حور عین

طره خوشبوی را کرده از آن مشکبار

ای فلک چنبری کرده ترا چاکری

زهره ترا مشتری ماه ترا پیشکار

مام حسین و حسن فخر زمین و زمن

همسر تو بوالحسن حیدر دلدل سوار

ای که به عصمت توئی مطلع انوار قدس

از زلل و معصیت دامن تو بی غبار

ورد زبان ساخته نعت تو «ابن حسام»

تا بودش در بدن مرغ روان را قرار

تا که بود نور و نار روشن و سوزنده باد

قسم محب تو نور، قسط عدوی تو نار

میهمانی فاطمه از پیامبر

باز بر اطراف باغ از چمن گل عذار

مجمره پر عود کرد بوی خوش نوبهار

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه