فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت صفحه 177

صفحه 177

و عدالت در تلاش برای گردآوری پیکرهای به خون خفته ی یاران و در جستجوی گمشدگان بود که در مسیر خویش ناگهان به قربانگاه «حمزه» رسید و با پیکر به خون خفته و مثله شده و شرایط وصف ناپذیر او روبرو گردید.

سپاه شرک و استبداد، زشت ترین و ناجوانمردانه ترین «مثله» را در مورد او مرتکب شده بود، از سویی انگشت دستها و پاهای آن یکه تاز میدان نبرد را بریده بودند و از دگر سو استخوانهایش را شکسته بودند. هم بینی و گوشها و اعضاء تناسلی آن قهرمان شکست ناپذیر را از پیکرش، با قساوتی باور نکردنی جدا کرده بودند، و هم شکمش را دریده و جگرش را بیرون آورده و او را در شرایطی تکاندهنده رها کرده بودند.

این منظره ی رقت انگیز و دردآور، قلب پرمهر پیامبر را سخت جریحه دار ساخت، چرا که نشانگر شدت کینه و شکنجه و انتقامکشی مشرکان از عموی دلاور پیامبر بود. از همان قهرمانی که هماره یار و پشتیبان پیامبر و اهداف بلند و عادلانه ی او بحساب می آمد. خشم و اندوه عمیق، سراسر قلب پیامبر را پوشاند و آن حضرت را با آن همه ی شکیبایی و پایداری و گذشت، دگرگون ساخت. در همان شرایط سخت بود که بناگاه عمه اش «صفیه» و دخت سرفراز و پرشهامتش فاطمه علیهاالسلام از راه رسیدند.

پیامبر به سرعت با عبای خویش پیکر غرق در خون حمزه ی شهید را پوشانید و کوشید تا مواضع مثله شده، نمایان نباشد و چشم بانوان هاشمی به آن منظره ی رقت انگیز و دردناک نیافتند.

«صفیه» و فاطمه علیهاالسلام دوان دوان خود را به پیامبر و جسد به خون خفته ی «حمزه» رساندند و به گریه و ناله پرداختند و خود پیامبر مهر نیز با آنان همکاری و همیاری نمود و در سوک حمزه گریه سر داد و اشک ها ریخت.

پس از گریه ای طولانی در کنار پیکر «حمزه»، «فاطمه» سر بلند کرد و بر چهره ی پدر نگریست اما دریغ و درد که پیشانی پیامبر را مجروح دید و خونها را که بر چهره ی نورافشان و محاسن شریف آن حضرت لخته شده بود، نظاره کرد. گویی توجه به پیکر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه