سرزمین یاس صفحه 20

صفحه 20

آنگاه نزدیک آب‌ها می‌رود و عصای خود را بر آب می‌زند. تاریخ تکرار می‌شود. موسی(ع) وقتی می‌خواست از رود نیل عبور کند عصایش را به رود نیل زد. رود نیل شکافته شد و بنی اسرائیل از آن شکاف عبور کردند.

من منتظرم آب شکافته شود! امّا خبری نمی‌شود. نمی‌دانم چه بگویم. آیا مقام پیامبرِ ما از موسی(ع) کمتر است؟ هرگز! مگر عصای موسی(ع) در دست پیامبرِ ما نیست؟ مگر همه آنچه پیامبران داشته‌اند یکجا در وجود پیامبر اسلام جمع نشده است؟ پس چرا آب شکافته نمی‌شود؟

صدای پیامبر به گوشم می‌خورد: «ای یارانم! نام خدا را بر زبان جاری کنید و پشت سر من بیایید».

پیامبر از روی آب عبور می‌کند، یارانش هم پشت سر او می‌روند، هیچ کس پایش خیس نمی‌شود. آب برای آنان چون سنگ سخت شده است. لشکر اسلام از روی آب عبور می‌کند. به راستی که این از معجزه موسی(ع) بالاتر است!

اکنون می‌فهمم چرا در این مسیر از جاسوسان یهود هیچ خبری نیست. یهودیان می‌دانند که این مسیر فرعی در این فصل سال دچار آب گرفتگی می‌شود و هیچ کس نمی‌تواند از اینجا عبور کند. آنها همه نیروهای اطّلاعاتی خود را در مسیر اصلی مستقر کرده‌اند.

اکنون همه مردم خیبر در کمال آرامش هستند زیرا هیچ خبری از طرف جاسوسان نرسیده است، آنها خیال می‌کنند که هیچ خطری خیبر را تهدید نمی‌کند. آنها نمی‌دانند که خدا پیامبرش را یاری کرد و لشکر اسلام از این مسیر فرعی عبور کرد و به زودی به شهر آنها خواهد رسید.21

ما برای غارت نیامدیم !

ما فاصله زیادی تا خیبر نداریم. در پای آن کوه‌ها که می‌بینی شهر خیبر بنا شده است. فکر می‌کنم ما تا ساعتی دیگر به آنجا برسیم.

خورشید غروب کرده است و ما به مسیر خود ادامه می‌دهیم. در زیر نور ضعیفِ ماه، نخلستان‌های بزرگی دیده می‌شود. خرمای خیبر که آوازه آن در همه جا پیچیده است از همین نخلستان‌ها می‌باشد.

پیامبر دستور می‌دهد تا نزدیک‌تر نرویم. او دوست ندارد که شب هنگام، دشمنِ خود را دچار ترس کند. او هیچ گاه در شب به دشمن حمله نمی‌کند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه