جنة العاصمة صفحه 218

بر در او دست نیازش دراز

نیست ز فیاضی حق بی‌نیاز

در اثر بندگی کردگار

حق به بزرگیش کند افتخار

بضعه احمد بود و جان او

باطن قرآن همه در شان او

هم شب قدر است و هم احدی الکُبَر

خوانده ورا شمس گهی گه قمر

آیه تطهیر نشانی از اوست

سوره کوثر لمعاتی از اوست

صفوت حق حبّه و بحر است او

نور و ضیا جنّت و نهر است او

خیر کثیر است و سراج منیر

نعمت حق رحمت و فضل کبیر

کنیت او امّ‌ابیها بود

از دم او زنده مسیحا بود

همچو زنی در همه ماسوی

خلق نفرموده بجز او خدا

کون و مکان زنده ز احسان او است

ذات خداوند ثناخوان او است

معرفت ذات وی آمد محال

عقل از آن عاجز علی کل حال

غیر خدا و پدر و شوهرش

می‌نتوان پی ببرد دیگرش

سرّ خدا زهره زهراست او

در صفت انسیّه حوراست او

حدیث 43

حجاب فاطمَه (س)

حافظ ابونعیم اصفهانی در کتاب (حلیة الاولیاء) جزء دوم صفحه 40 چاپ (السعادة) بمصر به سند خود از انس از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده و گفته است

قال رسول‌اللّه صلی الله علیه و سلّم ما خیر للنساء فلم ندر ما نقول فسار علّی الی فاطمة فاخبرها فقالت فهّلا قلت له خیر لهن ان لا یرین الرّجال و لا یرونهنّ فرجع فاخبره بذلک فقال له من علّمک هذا قال فاطمة قال انّها بضعة منّی

یعنی گفت رسول خدا صلی الله علیه و سلّم چه چیز خوب است برای زنها- ما ندانستیم چه بگوئیم پس علّی رفت به نزد فاطمه و او را خبر داد فاطه گفت چرا برای او نگفتید خوب است برای آنها که مردها را نبینند و مردها هم آنها را نبینند پس علی برگشت و به رسول خدا از آن خبر داد آن حضرت فرمود کی آن را به تو تعلیم داد گفت فاطمه فرمود او جزئی است از من (سعید بن مسیب این حدیث را نیز از علی به همین نحو روایت کرده است)