امام حسن علیه السلام صفحه 8

صفحه 8

هرگز من به تو نمی گویم که از تو بهترم؛ زیرا خوبی ای در تو نیست تا از تو خوب تر باشم (تو قابل مقایسه با من نیستی) ولی بدان که خداوند مرا از صفات زشت و تو را از صفات نیک، دور ساخته است. بنابراین، معیار برتری، ارزش های انسانی است نه جمع شدن مردم به دور کسی.

در بیان شهادت امام حسن علیه السلام

معاویه که وجود امام حسن علیه السلام را مانع اهداف خود می دید، مقداری پول به همراه مقداری زهر برای «جعده» همسر امام فرستاد و پیغام داد که اگر این زهر را به حسن بخورانی در عوض صد هزار درهم به تو می دهم و تو را به عقد پسر خود یزید در می آورم.

جعده که فریفته پیشنهاد معاویه شده بود تصمیم گرفت این کار را انجام دهد.

هوا بسیار گرم بود، تشنگی بر امام حسن علیه السلام که روزه بود اثر کرده و در وقت افطار بسیار تشنه بود. آن زن شربتی زهرآگین برای آن حضرت آورد و به آن حضرت داد. چون آن حضرت شربت را نوشید فهمید که زهرآگین است، پس روی به جعده کرد و فرمود: ای دشمن خدا! خدا تو را بکشد، به خدا سوگند که هدیه ای بعد از من نخواهی گرفت. آن شخص تو را فریب داده، خدا تو و او را با عذاب خود خوار نماید.

زمانی که امام بر اثر زهر در بستر بیماری بود، مردی به خدمت امام حسن علیه السلام رسید و گفت: یا بن رسول اللَّه! ما شیعیان را ذلیل کردی

و ما را غلام بنی امیّه گردانیدی.

حضرت علیه السلام فرمود: به چه سبب؟

گفت: به سبب آن که خلافت را به معاویه دادی.

امام علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که یاوری نیافتم و اگر یاوری می یافتم، شب و روز با او جنگ می کردم تا خدا میان من و او حکم کند. اهل کوفه را شناختم و امتحان کردم و دانستم که آن ها به کار من نمی آیند و در عهد و پیمان خود وفادار نیستند و بر گفتار و کردار ایشان اعتمادی نیست. آن ها زبانشان با من است و دل شان با بنی امیّه.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه