گلستان قرآن صفحه 31

صفحه 31

اتابک نفهمید که او چه گفت. از سعدی پرسید. سعدی گفت: «یَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ تُرَاباً»؛(1) «کافر می گوید: «ای کاش خاک بودم.»

نور درخشنده دهان قاریان

نور درخشنده دهان قاریان(2)

امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) می فرماید: «روزی رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) لشکری را به سوی گروهی از کفار که دشمن سخت مسلمانان بودند، روانه کرد. چون خبری از آن ها نرسید، حضرت فرمود: «ای کاش کسی بود از ایشان خبری می گرفت و ما را آگاه می ساخت.» در این هنگام، جبرئیل رسید و بشارت داد که سپاه اسلام بر دشمن پیروز شد و آن ها را یا کشتند یا مجروح و اسیر کردند و اموالشان را غارت نمودند و فرزندان و همسرانشان را به اسارت گرفتند.« چون لشکر نزدیک مدینه رسید، رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) و اصحاب به آن ها برخورد کردند و پرسیدند: »آنچه در این سفر دیدید برای این برادران مؤمن خود نقل کنید تا من گفتار شما را تأیید کنم؛ زیرا جبرئیل از خبر شما مرا مطلع کرده است.« آن ها گفتند: »ای پیامبر خدا، چون به دشمن نزدیک شدیم، از طرف خود جاسوسی را فرستادیم تا از جا و مکان و تعداد آن ها خبر آورد.


1- همان.
2- چهل داستان از عظمت قرآن کریم، محمدی اهوازی، مصطفی. ص 29.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه