غم نامه حضرت رقیه علیها‌السلام صفحه 1

صفحه 1

غم نامه خانم حضرت رقيه (سلام الله عليها)

در بعضي روايات آمده است : حضرت سكينه عليها السلام در روز عاشورا به خواهر سه ساله اي (كه به احتمال قوي همان رقيه عليه السلام باشد) گفت : بيا دامن پدر را بگيريم و نگذاريم برود كشته بشود(سلام الله عليها).

امام حسين عليه السلام با شنيدن اين سخن بسيار اشك ريخت و آنگاه رقيه عليها السلام صدا زد : بابا! مانعت نمي شوم . صبر كن تا ترا ببينم (سلام الله عليها) امام حسين عليه السلام او را در آغوش گرفت و لبهاي خشكيده اش را بوسيد. در اين هنگام آن نازدانه ندا در داد كه :

العطش العطش ، فان الظما قدا احرقني بابا بسيار تشنه ام ، شدت تشنگي جگرم را آتش زده است . امام حسين عليه السلام به او فرمود : كنار خيمه بنشين تا براي تو آب بياورم آنگاه امام حسين عليه السلام برخاست تا به سوي ميدان برود، باز هم رقيه دامن پدر را گرفت و با گريه گفت : يا ابه اين تمضي عنا؟

بابا جان كجا مي روي ؟ چرا از ما بريده اي ؟ امام عليه السلام يك بار ديگر او را در آغوش گرفت و آرام كرد و سپس با دلي پر خون از او جدا شد . (وقايع عاشورا سيد محمد تقي مقدم ص 455 و حضرت رقيه عليه السلام تاليف شيخ علي فلسفي ص 550)

آخرين ديدار امام حسين عليه السلام با حضرت رقيه عليه السلام

وداع امام حسين عليه السلام در روز عاشورا با اهل بيت عليهم السلام صحنه اي بسيار جانسوز بود، ولي آخرين صحنه دلخراش و جگر سوز، وداع ايشان با دختري سه ساله بود كه ذيلا مي خوانيد:

هلال بن نافع ، كه از سربازان دشمن بود، مي گويد: من پيشاپيش صف ايستاده بودم . ديدم امام حسين عليه السلام ، پس از وداع با اهل بيت خود، به سوي ميدان مي آيد در اين هنگام ناگاه چشمم به دختركي افتاد كه از خيمه بيرون آمد و با گامهاي لرزان ، دوان دوان به دنبال امام حسين عليه السلام شتافت و خود را به آن حضرت رسانيد. آنگاه دامن آن حضرت را گرفت و صدا زد:

يا ابه ! انظر الي فاني عطشان .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه