- دیباچه 1
- اشاره 4
- اشاره 5
- دیگر فرزندان امام حسین علیه السلام 6
- نام گذاری رقیه علیها السلام 8
- نام رقیه در تاریخ 9
- خاستگاه تربیتی 9
- با رقیه علیها السلام در عصر عاشورا 11
- همراه با کاروان 11
- دیدار واپسین 12
- غارت خیمه ها 14
- آتش در حرم 16
- به یاد لب های خشکیده پدر 17
- زبان دردمندی رقیه علیها السلام 18
- به سوی شام 19
- شام درگذر تاریخ 21
- شام؛ خاستگاه عُقده های کهنه 22
- ورود به شام 24
- فتحی بدون پیروزی! 26
- ویرانه ای مهمان سرا 27
- خرابه شام از زبان امام سجاد علیه السلام 29
- ترحم شامیان بر اهل خرابه 30
- نسیم آشنا 31
- واپسین شب زندگی رقیه علیها السلام 34
- سخن طاهر دمشقی 35
- ردّ سیاه ستم 37
- از نگاه یک عالم 38
- سوگواری بر رقیه علیها السلام 38
- شام در سوگ رقیه علیها السلام 39
- وداع با شهر خاطره ها و رقیه علیها السلام 41
- مدینه بی یار سفر کرده 42
- به یاد رقیه علیها السلام 42
- الگوگیری از شخصیت حضرت رقیه علیها السلام 44
- طرح یک پرسش 47
- کامل بهایی 49
- لهوف 50
- الدروس البهیه 51
- المنتخب فی جمع المراثی و الخطب؛ معروف به منتخب طُریحی 51
- دیدگاه آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمه الله 52
- دیدگاه استاد مهدی پیشوایی؛ تاریخ نویس معاصر 52
- ابهام زدایی 53
- اشاره 54
- شفای حنجره 55
- همسفری مهربان 56
- کرامت های حضرت در حق نامسلمانان 57
- از کوچک ترین کرامت ها 57
- توسل زن فرانسوی 57
- هم بازی رقیه علیها السلام 58
- هم نام حسین علیه السلام 59
- نتیجه توسل 60
- خاطره یک هنرمند 61
- تاریخچه حرم مطهر 63
- گور یزید؛ مایه عبرت 65
- دیگر مکان های مقدس شام 66
- اشاره 66
- آرامگاه اصحاب و تابعین 67
- آرامگاه فرزندان اهل بیت علیهم السلام 67
- آرامگاه پیامبران 68
- زیارت نامه حضرت رقیه علیها السلام 68
- اشاره 70
- اشاره 71
- طفل خانه به دوش 72
- شمع بی پروانه 72
- کنار حسین 73
- سوز دل پروانه 74
- گنج ویرانه 74
- نماز نافله 75
- کاخ عدل 75
- راز پر اندوه 76
- خرابه شام 76
- ققنوس بی بال و پر 77
- ثاراللّه 77
- فرشته غم 78
- غربت خرابه 79
- فریادی از سکوت 80
- اشاره 84
- پیشنهادهای کلی 86
- پیشنهادهای برنامه ای 91
- اشاره 91
- اشاره 93
- متن مناسب برای نمایش 93
- غریبه شام 93
- پرسش های مسابقه ای 102
- پرسش های مردمی 103
- پرسش های کارشناسی 104
- پیام تسلیت گوینده 105
- زیرنویس تلویزیونی 106
بایست! به ناچار با دلهره ایستاد. از اسب پیاده شدم و آتش جامه اش را خاموش کردم و او را نوازش کردم. دخترک از این ابراز محبت، با من احساس انس کرد و گفت: ای مرد! لب هایم از تشنگی کبود شده است، یک جرعه آب به من می دهی. با شنیدن این سخن قلبم به درد آمد، به سرعت ظرفی را پر از آب کردم و به دستش دادم. آب را گرفت، آهی کشید و به راه افتاد. از او پرسیدم: به کجا می روی؟ گفت: خواهرم از من تشنه تر است. آب را برای او می برم. گفتم: نترس دختر جان! به همه آب داده ایم. خودت بخور! گفت: ای مرد! پدرم وقتی به میدان می رفت تشنه بود، آیا به او آب دادند یا نه؟ گفتم: نه به خدا! تا دم آخر می گفت جگرم از تشنگی می سوزد، به من جرعه آبی بدهید، ولی کسی به او آب نداد. وقتی دخترک این سخنان را شنید، بغض گلویش را گرفت و آب ننوشید. بعضی از بزرگان گفته اند او حضرت رقیه بنت الحسین علیه السلام بوده است.»(1)
زبان دردمندی رقیه علیها السلام
هنگامی که آفتاب، بساطش را جمع می کرد، کاروانی مرکب از چهل شتر برهنه، به دروازه کوفه رسید، فرمان دادند که کاروان را بیرون شهر نگاه دارند و فردا آنان را وارد شهر کنند. سپاهیان خیمه های خود را به پا می کنند و بساط غذا می گسترانند، ولی زنان و کودکانِ گرسنه را در برهوت، گرسنه و بی سرپناه نگاه می دارند. بانوان در آن شب، کودکانِ خود را گرسنه می خوابانند و صبح روز دوازدهم، دروازه شهر را می گشایند و سرها برفراز نیزه ها برافراشته می شود.(2)
کودکان با حیرت، مردمی را که برای تماشا آمده بود، می نگریستند. سر بریده امام حسین علیه السلام را جلوی محمل حضرت زینب علیها السلام می برند.
1- 1. حضرت رقیه علیها السلام ، ص 13.
2- 2. معالی السبطین، ج 2، ص 96.