ستاره درخشان شام حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام صفحه 1152

صفحه 1152

با مراجعه به كتاب هايي مانند كشف الغمه، بحارالانوار، مناقب ابن شهرآشوب متوجه مي شويم كه دختري به نام رقيه براي امام حسين عليه السلام ثبت نشده است. بنده زماني تحقيق كردم كه آيا اساسا نام رقيه در آن زمان، مرسوم بوده است يا نه؟ متوجه شدم كه حضرت امير عليه السلام ، دختري به نام رقيه داشتند. معلوم مي شود كه در آن زمان رقيه اسمي براي زنان بوده است، ولي منابع اصلي ما، در ميان دختران امام حسين عليه السلام ، دختري به نام رقيه را براي ايشان ثبت نكرده اند. اين مطلب كه دختر كوچكي از امام حسين عليه السلام در مدّت اسيري در شام، پدر را در خواب مي بيند و بعد بيدار مي شود و بي تابي مي كند و از عمه و امام سجاد عليه السلام پدر را درخواست مي كند، قديمي ترين منبع اين سخن، كامل بهايي است. بعدها، هر كسي كه مطالبي آورده است، به نظر مي رسد كه از او گرفته باشد.

اين جريان را عمادالدين طبري براي بهاءالدين وزير هلاكوخان ـ نوشته است. به نظر مي رسد اين وزير، همانند صاحب بن عباد، عالمي دانش دوست بوده است كه ظاهرا به تشيع هم گرايش داشته است. با درخواست او، عمادالدين طبري، كتاب كامل بهايي را درباره سقيفه و موضوع خلافت و امامت نوشته است. او هم در آن كتاب از حضرت رقيه عليهاالسلام اسم نبرده است. مي نويسد: «دختركي چهار ساله پدر را درخواب ديد و بي تابي كرد و...».

اين كتاب كه در سال 675 ه . ق نوشته شده است، قديمي ترين سندي است كه بنده در مورد اين قضيه يافته ام. البته نويسنده كامل بهايي، اين جريان را از يك دانشمند سني به نام قاسم بن محمد بن احمد مأموفي نقل مي كند. كتاب اين دانشمند سني الحاوية نام دارد كه از منابع عمادالدين طبري بوده است.1

1 . نك: مقاله تحريف هاي عاشورا، مجله كانون گفتمان ديني، شماره 19، ص 9.

ابهام زدايي

شايد با بررسي ديدگاه هاي گوناگون كه بيان شد، اين توهم پيش آيد كه در بيان رويدادهاي زندگي حضرت رقيه عليهاالسلام ، نوعي ناسازگاري و ناهم آهنگي وجود دارد. براي نمونه، در بخش به ياد لب هاي خشكيده پدر بيان شد كه حضرت رقيه عليهاالسلام ، از شهادت پدر آگاه شده است، ولي در شرح رويدادهاي شب درگذشت رقيه عليهاالسلام گفته شد كه كودكان از شهادت پدرانشان آگاه نبوده اند و به آن ها گفته شده بود كه پدرانشان در سفرند. براي زدودن اين ابهام بايد گفت بر اساس منابع موجود، هيچ گونه ناهماهنگي وجود ندارد؛ زيرا منابع اين مطالب را نقل كرده اند. اين گونه اختلاف نظرها در پاورقي اين كتاب، آمده است.

فصل ششم: كرامت ها

شفاي حنجره

حاج ميرزا علي محدث زاده (وفات: محرم 1396 ه . ق) فرزند حاج شيخ عباس قمي رحمهم الله مي فرمود: «به بيماري حنجره مبتلا شدم تا جايي كه سخنراني كردن برايم ممكن نبود. پس از معاينه پزشك، مشخص شد كه بعضي از تارهاي صوتي ام از كار افتاده و بيماري لاعلاجي است. پزشك دستور استراحت داد و گفت بايد تا چند ماه سخنراني نكنم و حتي با كسي حرف نزنم و اگر چيزي مي خواهم، آن را بنويسم. بسيار ناراحت بودم و به شدت احساس درماندگي مي كردم.

روزي پس از نماز ظهر و عصر به حضرت سيدالشهداء عليه السلام توسل جستم و عرض كردم: يابن رسول اللّه ! خودداري از سخنراني برايم خيلي سخت است. من از اول عمر تا به حال، منبر رفته ام، و سال ها از خادمان شما اهل بيت بوده ام، ولي اكنون بايد يكباره اين لباس نوكري را، كنار بگذارم. افزون بر آن ماه رمضان هم نزديك است، با دعوت هاي مردم چه كنم؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه