ستاره درخشان شام حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام صفحه 1242

صفحه 1242

بيدار شو! / ببين چه بر سر كاروان آمده است! / ببين چه بر سر خيمه‌گاه آمده است! / رقص شمشيرها و تازيانه‌ها را تماشا كن! / ببين چقدر كوچه‌ها سنگدل شده‌اند، / چقدر آسمان گرفته است، / چقدر مرگ مي بارد! /

زخم تازيانه‌هايت را بپوشان رقيه! / ديگر سراغ گاهواره را از من مگير / ديگر دل سوخته‌ام را آتش نزن / لب‌هاي خوني‌ات را بپوشان! /

اينجا شام است / شام بي‌حرمتي‌ها / شام نيرنگ ها و دسيسه‌ها / شام كسالت‌آور رنج / شام بدبختي و پريشاني / شام زنجيرها و شلاق‌ها / شام تهمت و مصيبت / شهر بام‌هاي سنگ‌انداز / شهر كوچه‌هاي دشنام / ما به پاي‌بوسي شكنجه آمده‌ايم / به پاي‌بوسي تازيانه آمده‌ايم / مگذار تا صدايت را خفاش‌ها بشنوند / مگذار زخم‌هايت را شماره كنند /

چشم‌هايت را مبند رقيه! / مرا مسوزان! / از خرابه‌هاي شام سراغت را بگيرم يا از تلّ زينبيه؟ / در كاروان اسيران جستجويت كنم يا در گودي قتلگاه؟ / كه چشم‌هاي تو، هم خرابه‌هاي شام را زيابت كردند و هم تلّ زينبيه را به تماشاي خون نشستند و هم در كاروان اسيران، زير باران شكنجه و سنگ، خون گريستند /

كربلا از نگاه كودكانه تو زيباتر است/ كه چشم‌هاي تو هم گودي قتلگاه را / هم به آتش كشيدن خيمه‌گاه را / هم تازيانه بر بدن پاره پاره شهيدان را / و هم زخم زنجير و تهمت را به تماشا نشستند /

چشم‌هايت را مبند رقيه! / ما را به ميهماني شلاق و شمشير آورده‌اند / برايمان جشن خون و گريه به راه انداخته‌اند / مجلس دشنام و تهمت ترتيب داده‌اند / ما را بر سر سفره خون نشانده‌اند / با سنگ به استقبالمان آمده‌اند / با تازيانه تحويلمان گرفته‌اند /

مصيبت تو را در گوش كدام سنگ بخوانم كه / ذره ذره بشكند / اي صوبر سه ساله! / كه خداحافظي تو / سر آسمان شام را بر جاده‌ها كوبيد / و استخوان پيشانيِ زمين را / رشته رشته كرد / كه خداحافظي تو / پيراهن مرگ بر تن دريا كرد /

اندوه تو، گريبان‌گير عالم شده است / اي طعمه تازيانه‌هاي بي‌رحم / اي هواي گُر گرفته اندوه / اي بنفش دقايق دمشق

مريم سقلاطوني

داستان يتيم سه ساله

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه