ستاره درخشان شام حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام صفحه 1826

صفحه 1826

كامل بهائي

قديمي‌ترين كتابي كه از حضرت رقيه (عليهاالسلام) به عنوان دختر امام حسين) عليه‌السلام) ياد كرده است و شهادت او را در خرابه شام مي‌داند، همين كتاب است. اين كتاب، اثر عالم بزرگوار، شيخ عمادالدين الحسن بن علي بن محمد طبري امامي است كه به امر وزير بهاءالدين، حاكم اصفهان در روزگار سلطنت هلاكوخان، نوشته شده است. به ظاهر، نام گذاري آن به كامل بهائي از آن روست كه به امر بهاءالدين نگاشته شده است. اين كتاب در سال 675 هجري قمري تأليف شده و به دليل قدمت زيادي كه دارد، از ارزش ويژه‌اي برخوردار است؛ زيرا به جهت نزديك بودن تأليف يا رويدادهاي نگاشته شده ـ به نسبت منابع موجود در اين راستا ـ حايز اهميت است و منبعي ممتاز به شمار مي‌رود و دستمايه تحقيقات بعدي بسيار در اين زمينه قرار مي‌گرفته است. شيخ عباس قمي در نفس المهموم و منتهي الامال، ماجراي شهادت حضرت رقيه (عليهاالسلام) را از آن كتاب نقل مي‌كند. هم چنين بسياري از عالمان بزرگوار مطالب اين كتاب را مورد تأييد، و به آن استناد كرده‌اند. اين نگارنده، كتاب ديگري به نام بشارة المصطفي (صلي الله عليه و آله) لشيعة المرتضي (عليه‌السلام) دارد كه در اين كتاب نيز به برخي رويدادهاي پس از واقعه عاشورا اشاره شده است. اولين منبعي كه در آن تصريح شده كه اسيران كربلا در اربعين اول، بر سر مزار شهداي كربلا نيامده‌اند، همين كتاب مي‌باشد. او جرياني را از عطيه (1) دوست جابربن عبدالله انصاري نقل مي‌كند كه به اتفاق هم بر سر مزار اباعبدالله الحسين (عليه‌السلام) و شهيدان كربلا حاضر شده، اولين زائرين قبر او در نخستين اربعين حسيني مي‌گردند. اما نگارنده سخني از ملاقات جابر با اسيران كربلا به ميان نمي‌آورد و بر خلاف آنچه در برخي مقتل‌ها نگاشته شده، هيچ ملاقاتي در اين روز بين او و اسيران كربلا صورت نمي‌گيرد. اين موضوع نيز نقطه عطف ديگري در امتياز و برتري اين كتاب مي‌باشد.

اللهوف

يكي ديگر از كتاب‌هاي كهن كه در اين زمينه مطالبي نقل نموده، كتاب اللهوف از سيدبن طاووس است. بايد دانست احاطه ايشان به متون حديثي و تاريخي اسلام و شيعه، ممتاز و چشم‌گير است. وي مي‌نويسد: «شب عاشورا كه حضرت سيدالشهداء (عليه‌السلام) اشعاري در بي وفايي دنيا مي‌خواند، حضرت زينب (عليهاالسلام) سخنان ايشان را شنيد و گريست. امام (عليه‌السلام) او را به صبر دعوت كرد و فرمود: «خواهرم، ام كلثوم و تو اي زينب! تو اي رقيه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر داريد [و به ياد داشته باشيد] هنگامي كه من كشته شدم، براي من گريبان چاك نزنيد و صورت نخراشيد و سخني ناروا مگوييد [و خويشتن دار باشيد].» بنابر نقل ايشان، نام حضرت رقيه (عليهاالسلام) بارها بر زبان امام حسين (عليه‌السلام) جاري شده است. اين مطلب در مقتل ابومخنف نيز هست كه حضرت پس از شهادت علي اصغر (عليه‌السلام)، فرياد برآورد: «اي ام كلثوم، اي سكينه، اي رقيه، اي عاتكه و اي زينب! اي اهل بيت من! خدانگهدار؛ من نيز رفتم». اين مطلب را سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي (وفات: 1294 ه .ق) در كتاب ينابيع المودة از مقتل ابومخنف نقل مي‌كند.

ديدگاه آيت الله العظمي گلپايگاني (ره) از آيت الله العظمي سيد محمد رضا گلپايگاني (ره) در مورد حضرت رقيه (عليهاالسلام) و مرقد ايشان در دمشق و هم چنين داستان تعمير قبر حضرت كه به دستور خود ايشان، به وسيله روياي صادقه‌اي انجام گرفت، پرسيدند. ايشان فرمود: اين گونه مطالب كه نقل شده است، هيچ گونه محال بودني از نظر عقلي ندارد؛ لكن از اموري كه اعتقاد به آن لازم و واجب باشد، نيست.

پي نوشت‌ها

14ـ در گفتار برخي ذاكران و واعظان مشهور است كه عطيه غلام جابربن عبدالله انصاري بوده، در حالي كه اين مطلب تحريف تاريخ است. عطيه عوفي از رجال كوفه و از اصحاب اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) بوده و حتي نام گذاري او نيز هنگام تولدش توسط امام علي (عليه‌السلام) صورت گرفته است. او پنج امام را درك نموده و در زمان امام باقر (عليه‌السلام) از دنيا رفت (ر.ك: التستري، محمد تقي، قاموس الرجال، قم، انتشارات جامعه مدرسين، چاپ ( برگرفته از سايت حوزه

خيمه/اسمش را رقيه گذاشت!

مشخصات كتاب

پديد آورنده : فاطمه حسني

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه