ستاره درخشان شام حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام صفحه 1828

صفحه 1828

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

دل كندن از خرابه شام و رقيه براي زنان و كودكان ، خصوصا حضرت زينب (س ) بسيار مشكل بود. مگر مي شود نو گل بوستان ابي عبدالله (ع ) و بلبل شاخسار ولايت را تنها گذاشت و رفت .

گوييا كه از شام بيرون روند، مگر نام ((رقيه )) از ياد مي رود. نسيم باد، در هر كجا بوي رقيه را بر كاروان مي افشاند و زينب در هر مكان ، يادمان رقيه را فرياد مي كند. آن گاه كه باران اشك زينب ، خاك قبر حسين (ع ) را مي شويد، ياد رقيه ، دل عمه اش را آتش مي زند و مي گويد: برادر جان ! همه كودكاني را كه به من سپرده بودي ، به همراه خود آوردم ، مگر ((رقيه ات )) كه او را در شهر شام ؛ با دل غمبار به خاك سپردم .!(176)

و آن زمان كه پيام آور عاشورا پا به شهر پيامبر مي گذارد، از حكايت هاي كربلا و كوفه و شام ، سخن مي راند در جمع زنان ، ياد دختر كوچك برادر را پاس مي دارد و علت موي سفيد و خم شدن كمرش را مصيبت رقيه مي داند.(177)

از غم آن مه لقا قدم خميد

در عزايش گشته موهايم سفيد

زين مصيبت شيشه صبرم شكست

قلب محزونم از اين ماتم برفت . گويا همان محبت ، زينب (س ) را باز به شام آورد ديگر بار اشك شور در كنار قبر رقيه ريخت به ياد دوران اسارت و زمان شهادت دختر برادر، قطرات باران چشم بر گونه هايش غلطيد عقده دل باز كرد و در زينبيه ، به ديدار مادر شتافت تا غصه كربلا و شام را براي حضرت زهرا (س ) باز گويد.(178)

مگر خانه نداريم ، مگر بابا نداريم

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه