ستاره درخشان شام حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام صفحه 1910

صفحه 1910

يزيد جنايتكار!

پدر يزيد : معاويه ، مادرش : (ميسون ) صحرانشين ، و معلم سرخانه اش : سرجون رومي بود . يزيد كينه و دشمني با بني هاشم و خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله و نظاير اين گونه امور را از پدر؛ روحيه صحرانشيني (آزادي و لاقيدي افراطي ) و پندارهاي خرافي جاهلي را از مادر؛ و ميگساري و دشمني با اسلام و مسلمانان را از معلّم مسيحي و روميش فراگرفت .

به شهادت تاريخ ، يزيد هيچگونه شخصيّت و علايق ديني نداشت . وي جواني بود كه حتّي در زمان حيات پدر ، اعتنايي به اصول و قوانين اسلام نمي كرد و كاري جز عيّاشي و بي بند و باري و شهوتراني نمي شناخت . يزيد در سه سال حكومت خود ، فجايعي به راه انداخت كه از صدر تاريخ اسلام تا آن روز ، با آن همه فتنه ها كه در گذشته رخ داده بود ، سابقه نداشت .

درسال اول ، حضرت حسين بن علي عليه السلام را كه سبط پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله بود با فرزندان و خويشان و يارانش به فجيعترين وضعي كشت و زنان و كودكان و اهل بيت پيغمبر را به همراه سرهاي بريده شهدا در شهرها گردانيد (69) در سال دوم ، مدينه را قتل عام كرد و خون و مال و عرض مردم را سه روز بر لشكريان خود مباح ساخت . (70) در سال سوم نيز كعبة مقدّسه را خراب كرده و آتش زد . (71)

پس از يزيد ، آل مروان كه تيره ديگري از بني اُميّه بودند ، زمام حكومت اسلامي را (به تفصيلي كه در تواريخ ضبط شده ) در دست گرفتند . حكومت اين دسته ، يازده نفري ، كه نزديك به هفتاد سال ادامه داشت ، روزگار تيره و شومي را براي اسلام و مسلمين به وجود آورد كه در تاريخ كمتر نظير دارد . در عصر آنان ، جز يك امپراطوري عربي استبدادي ، كه نام خلافت اسلامي ! بر آن گذاشته شده بود ، بر جهان اسلام حكومت نمي كرد و در دوره حكومت اينان كار به جايي كشيد

كه خليفه وقت كه به اصطلاح جانشين پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و يگانه حامي دين شمرده مي شد ، بي محابا تصميم گرفت بالاي خانه كعبه غرفه اي بسازد تا در موسم حج در آنجا مخصوصا به خوشگذراني بپردازد!(72)

يزيد هوس باز!

زماني ، ارتش اسلام در (فرقدونه ) براي حمله به روم به انتظار يزيد متوقّف مانده بود . مجاهدين مسلمان ، از سوء موقعيّت گرفتار قحط و غلا گشته مبتلا به تب غش شده بودند و مرگ مثل برگ خزان آنها را بر زمين مي ريخت ، ولي يزيد ، سرفرماندهي ! آنها ، در (ديرمران ) سرگرم باده گساري بود! هرچه به او گزارش دادند مؤ ثر نيفتاد تا بالا خره موضوع را با پدرش ، معاويه ، در جريان گذاشتند . معاويه او را از واقعه تب و غش اردو در (فرقدونه ) و گرفتاري آنها به قحط و غلا و فقد خواربار باخبر ساخت . در جواب نامه پدر ، پيامي به شعر فرستاد كه ابيات آن در لشگر منتشر شد . مضمون شعر اين بود : مرا چه باك كه اردو در فرقدونه در خطر تب قرار داشته و با مرگ دست بگريبان است ؟ ! من در (ديرمران ) بر متكاها تكيه زده و ام كلثوم در كنار من است !

ما ان ابالي بما لاقت جموعهم

بفرقدونة ، من حمي و من موم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه