ستاره درخشان شام حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام صفحه 2456

صفحه 2456

وقتي به هوش آمدم، ديدم عمه ام زينب عليهاالسلام با گريه مرا از زمين بلند كرد و گفت: برخيز دخترم! برخيز به خيمه برويم. گفتم: عمه جان! آيا چيزي داري كه من سرم را از ديد نامحرمان بپوشانم؟ با گريه گفت: عزيزم! عمه نيز مانند توست. به خيمه رفتيم. همه چيز را برده بودند و برادر بيمارم امام سجاد عليه السلام ، با صورت روي زمين افتاده بود و توان بلند شدن نداشت. ما بر او مي گريستيم و او بر ما».4

در اين تاخت و تاز وحشيانه، چند زن و كودك از شدت ترس و گرسنگي و افتادن زير سم اسب مهاجمان از بين مي روند كه شمار آنان چهار نفر ذكر شده است. آنان عبارت بودند از: عاتكه؛ دختر مسلم عليه السلام (كه هفت سال بيشتر نداشت)، سعد و عقيل، برادرزاده هاي مسلم عليه السلام و دو زن به نام هاي ام الحسن و ام الحسين از نزديكان امام حسن مجتبي عليه السلام .

1 . لهوف، سيد بن طاووس، ص 130.

2 . مثيرالاحزان، ابن نما حلّي، ص 55.

3 . ترجمه لهوف، ص 194.

4 . بحارالانوار، ج 45، ص 60.

آتش در حرم

پس از غارت خيمه ها، عمر سعد دستور داد خيمه ها را آتش زنند. امام سجاد عليه السلام براي حفظ جان زنان و كودكان فرمود همگي به سوي بيابان پراكنده شوند. اهل حرم در حالي كه فرياد مي كشيدند، از خيمه هاي آتش گرفته بيرون دويدند. در اين ميان، حضرت زينب عليهاالسلام نگرانِ حال امام سجاد عليه السلام بود؛ چون نمي توانست حركت كند و از بيماري به خود مي پيچيد.

يكي از سربازان دشمن مي گويد: «بانوي بلند قامتي را كنار خيمه اي ديدم، در حالي كه آتش در اطراف او زبانه مي كشيد، و او نگران و پريشان به اين سو و آن سو مي رفت. گاه به آسمان نگاه مي كرد و از شدت ناراحتي، دست هايش را به هم مي زد و گاه وارد خيمه مي شد و بيرون مي دويد. شتابان به سمت او رفتم و گفتم: چرا مثل ديگران فرار نمي كني؟ گفت:در خيمه بيماري دارم كه قدرت فرار كردن ندارد. چگونه او را تنها گذارم؟»1

حميد بن مسلم يكي ديگر از سربازان مي گويد: «در اين ميان دختر خردسالي را ديدم كه دامنش آتش گرفته بود و با پريشاني فرياد مي كشيد و مي دويد. به سويش رفتم تا آتش دامنش راخاموش كنم، ولي او كه گمان كرد مي خواهم به او آزاري برسانم، پا به فرار گذاشت. به سويش دويدم، او را گرفتم و آتش دامنش را خاموش كردم. غريبانه در من نگريست و پرسيد: اي مرد! راه نجف از كدام سمت است؟ گفتم: چرا مي پرسي؟ گفت: آخر من يتيمم! مي خواهم به قبر جدم علي عليه السلام پناه ببرم.»2

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه