ستاره درخشان شام حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام صفحه 267

صفحه 267

ذلت او عزت من هر دو جاويدانه است

(كهنمويي ) چشم عبرت باز كن ، بيدار شو

هر كه از اسرار حق آگه نشد بيگانه است

شفاي دوباره

حجه الاسلام آقاي سيد شهاب الدين حسيني قمي واعظ ، طي مكتوبي در تاريخ 27 ذي قعده 1414 قمري برابر 18/2/73 مرقوم داشته اند كه : آقاي احمد اكبري ، مداح تهراني ، براي ايشان جريان شفا گرفتن در زندگي دوباره خود را كه از عنايات بي بي حضرت رقيه عليه السلام بود ، چنين تعريف كرده است :

5 . به دردي مبتلا شده بودم كه اطبا نااميد كردند . خلاصه كميسيون پزشكي تشكيل و بنا شد مرا عمل كنند . قبل از عمل به من گفتند ممكن است عمل خوب باشد و ممكن است بد . عمل كردند و نتيجه اي مثبت بعد از عمل حاصل وصيت كن و با زن و بچه ات ديدار و خداحافظي نما . من هم دست و پايم بسته و روي تخت افتاده بودم ، فرستادم همه آمدند . وصيت كرده جريان را گفتم و با بچه ها ديدار و وداع كردم . از جمله طفل كوچكي بغلي بود كه او را خم كردند و من صورتش را بوسيدم . همه گريان و افسرده از اطاق بيمارستان بيرون رفتند تا براي تحويل گرفتن جسد من و جريان مرگ و دفن و ناله آماده شوند . با همان وضع دردناك متوسل شدم به حضرت رقيه عليه السلام و اشعاري و ذكر توسلي داشتم . چند لحظه نگذشت كه ديد خانمي مثل ماه پاره جلوي تخت من حاضر شده و مرا با اسم و شهرت صدا زد : برخيز .

تعجب كردم . اين كيست كه مرا مي شناسد و اسمم را مي برد ؟ گفتم لابد دختر يكي از هم اطاقيهاي من است كه براي احوالپرسي آمده است .

دوباره فرمود : پاشو . گفتم : نمي توانم ، دست و پايم بسته است و حق حركت ندارم

فرمود : كجا دست و پاي تو بسته است ؟ بلند شو . نگاه كردم ديدم دست و پايم باز است .

فرمود : چرا بلند نمي شوي ؟ گفتم : عمل كرده ام و نبايد از جا حركت كنم .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه