ستاره درخشان شام حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام صفحه 280

صفحه 280

مدتي مشغول توسل بودم ، بعد به بيمارستان رفتم و ديدم همسرم روي تخت نشسته و بچه در بغلش سالم است . همسرم گفت : كجا رفتي ؟ گفتم رفتم جايي كاري داشتم . گفت : نه رفتي متوسل به دختر امام حسين عليه السلام شدي . گفتم از كجا مي داني ؟ زن جواب داد : من ، در همان حال زايمان كه از شدت درد گاهي بيهوش مي شدم ، ديدم دختر بچه اي وارد اطاق بيمارستان شد و به من گفت : ناراحت مباش ، ما سلامتي تو و بچه ات را از خدا خواستيم ، فرزند شما هم پسر است ، سلام مرا به شوهرت برسان و بگو اسمش را حسين بگذارد . گفتم : شما كي هستيد ؟ گفت : من رقيه دختر امام حسين عليه السلام هستم .

بعد از روضه خواني از مداح مذكور (حاجي نيكويي ) سوال كرم اين داستان را از كه نقل مي كني ؟ در جواب گفت : از خادم حرم حضرت رقيه عليه السلام نقل ميكنم ، كه خود از اهل تسنن مي باشد و افتخار خدمتگزاري در حرم نازدانه امام حسين عليه السلام را دارد و پدرش هم از خادمين حرم حضرت رقيه عليه السلام بوده است .

همان دختر را در خواب ديدم

12 . برادر بزرگوار حجت الاسلام خادم اهل البيت عليه السلام جناب آقاي حاج شيخ علي رباني خلخالي دام عزه العالي

2 . داستان مذكور را آن گونه كه شنيده بودم نقل كردم ، ولي اتفاقي عجيب براي اينجانب رخ داد كه دريغ است از ذكر آن در پايان نوشته بگذرم

اين جانب روزي مشغول خواندن مصيب حضرت رقيه عليه السلام بودم كه در اثناي آن صداي غش كردن خانمي همراه با فرياد و گريه شديد اطرافيان به گوش رسيد . خانم مذكور بعد از مجلس به هوش آمد . وي را نزد من آوردند و او به من گفت : خانمي هستم داراي 3 فرزند مبتلا به مرض قلب شدم و همه دكترها جوابم كردند ، به طوري كه نااميد شدم . به شوهرم گفتم : مرا به حرم حضرت رقيه عليه السلام ببر . امروز روز سوم است كه ما اينجا هستيم ديشب خواب ديدم دختر بچه اي برگ سبزي را به من داد و گفت : اين را بخور ، خوب خواهي شد . گفتم : شما كي هستيد ؟ گفت : من رقيه دختر امام حسين عليه السلام هستم . از خواب بيدار شدم ، آمدم به حرم درحيني كه شما مشغول خواندن روضه بوديد ، همان دختر را در بيداري ديدم كه همان برگ سبز را به من داد و همه اطرافيان اين صحنه را ديدند . در نتيجه من نتوانستم تحمل كنم و بي اختيار بيهوش شدم ، و بحمدالله الان حالم خيلي خوب است .

دوباره از سقيفه دست آن ظالم برون آمد

كه مثل مادرم زهرا ز سيلي پاره شد گوشم

من آن شمعم كه آتش بس كه آبم كرد ، خاموشم

همه كردند غير از چند پروانه ، فراموشم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه