با کاروان نور صفحه 104

صفحه 104

او با ترفندی شگفت و با حیله ای کارساز و نقشه ای عجیب و تدبیری غریب ، خود را به لباس دشمن آراست و وارد لشگر عمر سعد شد و در کمال آرامش خود را به کربلا رسانید . آنگاه از صف دشمن جدا شد و به صف دوست پیوست و روز عاشورا به فیض با عظمت شهادت نایل شد ، تا ثابت کند اگر انسان بخواهد صراط الهی را طی کند و به دوست بپیوندد می تواند ، گرچه مسیرش از لابلای هزاران دشمن و انواع فتنه ها و بلاها بگذرد .

جابر بن عروه غفاری

شرح شافیه از مقتل خوارزمی روایت می کند :

جابر بن عروه مردی سالخورده و پارسا بود ، و در جنگ بدر و دیگر جنگ ها در رکاب پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله برای اعتلای دین شمشیر زد .

روز عاشورا دستمالی بر پیشانی بسته بود که ابروانش را از فرو افتادن بر چشم حفظ کند تا از دیدار چهره مبارک و نورانی حضرت حسین علیه السلام باز نماند .

امام چون نگریست جابر با آن سالخوردگی و پیری - که هنگام استراحت و بازنشستگی است - با کمال رغبت و شوق آهنگ رزم با دشمن را دارد تا با خون درخت دین را آبیاری نماید ، و چراغ اسلام را روشن نگاه دارد ، و از حریم اهل بیت دفاع نماید ، فرمود :

شَکَرَ اللّهَ سَعْیَکَ یَا شَیْخ .

ای پیرمرد ! خدا به کوشش و جهادت پاداش فراوان دهد .

او ثابت کرد که انسان برای دفاع از اسلام و کیان انسانیت زمانی به نام بازنشستگی ندارد .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه