بدرقه جان (علی اکبر علیه السلام صفحه 16

صفحه 16

حضرت علی اکبرعلیه السلام فارس میدان نبرد

هنگامی که حضرت علی اکبرعلیه السلام با آن هیبت رزم جویی و مبارزطلبی به میدان آمد، لشکر عمر بن سعد در برابرش تاب مقاومت نداشتند و هرکدام به طرفی فرار می کردند. فرمانده لشکر دشمن، حکیم بن طفیل و ابن نوفل را طلبید و هرکدام را هزار سوار بداد و گفت: چاره آن است که شماها به یک دفعه حمله کنید. آنها به شیر بیشه میدان، علی اکبرعلیه السلام حمله ور شدند؛ ولی آن شاهزاده شجاع که وارث شجاعت حیدری و حسینی بود، در آن هنگام بر جدّش محمّد مصطفی صلی الله علیه وآله صلوات فرستاد و بر آن قوم حمله نمود و جمع بسیاری را هلاک کرد و لشکر را متفرق ساخت.(36)

عمر بن سعد، به اصطلاح خودش، چاره جویی

کرد و طارق بن کثیر را مأمور کشتن علی اکبرعلیه السلام کرد، طارق بن کثیر مردی شجاع و باجرأت بود. عمر بن سعد به او گفت: تو سال هاست که از دست امیر جایزه می گیری، اکنون برو سر این پسر را برایم بیاور و من ضامن می شوم که از پسر زیاد برای تو حکومت موصل را بگیرم. و برای ضمانت خود، انگشترش را به طارق بن کثیر داد.

طارق مقابل شیر حیدری قرار گرفت و نیزه ای به طرف آن حضرت پرتاب کرد و آن حضرت نیزه را از خود دفع نمود، چنان نیزه را بر سینه طارق زد که از اسب به زمین افتاد. در این حال، برادر طارق به مبارزه علی اکبرعلیه السلام آمد و آن حضرت ضربتی بر چشم هایش زد و آن ملعون روی خاک افتاد. در این هنگام، کشته شدن طارق و برادر او، بر فرزندان طارق بسیار مشکل آمد، پس دو پسر طارق هرکدام به میدان آمدند، که به وسیله رزم جوی لشکر سید الشهداء، حضرت علی اکبرعلیه السلام به هلاکت رسیدند.

ترس و هیجانی در لشکر عمر بن سعد افتاد: این جوان کیست که هیچ کس تاب مقاومت در برابر او را ندارد؟! بالاخره فرد دیگری به نام بکر بن غانم به میدان آمد تا شاید بتواند آن شجاع حسینی را از لشکر دور کند. وقتی مقابل علی اکبرعلیه السلام قرار گرفت، آن حضرت چنان شمشیری بر بکر بن غانم زد که خود و مرکبش دو نیمه شد.(37)

حضرت علی اکبرعلیه السلام و چند مأموریت

حضرت علی اکبرعلیه السلام در کربلا مثل پروانه، گرد شمع ولایت می چرخید و حافظ خیام حرم بود. آن آقازاده نسبت به امام نزدیک ترین فرد محسوب می شد، هرکس

به امام حسین علیه السلام حاجتی داشت، به او مراجعه می کرد. شاهزاده علی اکبرعلیه السلام چند مأموریت حساس را در حماسه عاشورا عهده دار بود:

1 - در ظهر عاشورا، هنگام خواندن نماز ظهر (نماز خوف)، عدّه ای اقتدا کردند و عدّه ای جلوی آنها صف کشیدند. دو نفر از آنها در این حال شربت شهادت نوشیدند. امام حسین علیه السلام با اینکه حجاج بن مسروق مأمور اذان گفتن بود، جوان برومندش را مأمور اذان گفتن نمود و فرمود: عزیزم، اذان بگو تا نماز بخوانیم؛ زیرا بسیار مایل بود صدای دلنوازش را بشنود.(38)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه