بدرقه جان (علی اکبر علیه السلام صفحه 31

صفحه 31

حضرت فرمود: سوگند به خدا که ما بر حقّیم. علی اکبرعلیه السلام گفت: پس ما را از مرگ باکی نیست.

ب) بصیرت: در دوران حکومت اموی، به دلیل تبلیغات زهرآگین علیه خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله، تشخیص حقّانیت امام حسین علیه السلام کار آسانی نبود. حتّی بسیاری از سیاست مداران بزرگ تحت تأثیر وضع حاکم، قیام آن حضرت را مورد انتقاد قرار می دادند، در چنین موقعیتی، عدّه ای از جوانان بابصیرت، نسبت به ضرورت قیام امام حسین علیه السلام، بدون هیچ تردیدی، با تمام وجود به حمایت از او پرداختند.

امام صادق علیه السلام در توصیف صفات حضرت عباس علیه السلام می فرماید: خدا رحمت کند عموی ما عباس را، او از بصیرت و ژرف بینی بسیار نافذ و از ایمان بسیار استوار برخوردار بود. به همراه اباعبد اللَّه به جهاد پرداخت و در نهایت هم، به فیض شهادت نایل آمد.

آری به برکت همین بینشِ ژرف و بصیرتِ کامل، دشمن نتوانست راه او را از امام حسین علیه السلام جدا سازد.

ج) وفاداری: بارزترین صفت جوانان کربلا، وفاداری آنان به امام زمانشان بود که در سخت ترین شرایط، حاضر نشدند بیعت خود را با امام علیه السلام نقض کنند. امام صادق علیه السلام با اشاره به نهایت وفاداری علمدار کربلا فرمود: «شهادت می دهم که در برابر جانشین رسول خداصلی الله علیه وآله همواره تسلیم بودی. همیشه به جهت خدا وفادار ماندی و لحظه ای از خیرخواهی کوتاهی نکردی».

د) ادب: از ویژگی های دیگر یاران امام حسین علیه السلام، به ویژه جوانان کربلا، آراستگی به فضیلت ادب است. در این میان، قمر بنی هاشم علیه السلام دارای منزلتی خاص است. حضرت عباس علیه السلام بدون اجازه کنار امام حسین علیه السلام نمی نشست، هنگامی که در حضور برادر

می نشست، همانند یک بنده در مقابل مولای خود در کمال تواضع، بر روی دو زانو می نشست.

ه) جوانمردی: یکی دیگر از ویژگی های جوانان کربلا، جوانمردی و از خود گذشتگی آنان بود. در بین این جوانان، جوانمردی حضرت ابوالفضل علیه السلام زبانزد است.

و) پای بندی به احکام و ارزش ها: ویژگی دیگر اصحاب امام حسین علیه السلام، پاسداری از احکام الهی و پافشاری بر ارزش های اصیل دینی است. مثلاً در بحبوحه جنگ، هنگام ظهر مشغول نماز می شوند.

ز) رشادت: وَهَب جوانی بیست و پنج ساله بود که بعد از اجازه امام حسین علیه السلام، به میدان تاخت و با رشادت عجیبی جنگید، به طوری که نوزده سواره و بیست پیاده را کشت، آن گاه هر دو دست او را قطع کردند و او هم چنان جنگید تا او را اسیر کرده و نزد عمر بن سعد آوردند. عمر سعد که صلابت و دلاوری او را دیده بود، به او گفت: «ما أشدّ صولتک»؛ «چقدر صولت و رشادت سختی داری؟» سپس دستور داد گردنش را زدند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه