- ولادت حضرت علی اکبر 1
- مقدمه 1
- کنیه حضرت علی اکبرعلیه السلام 3
- لقب حضرت علی اکبرعلیه السلام 4
- مادر حضرت علی اکبرعلیه السلام 5
- دیدگاه موّرخین پیرامون حضور لیلی در کربلا 6
- ویژگی های حضرت علی اکبرعلیه السلام 7
- شباهت حضرت علی اکبرعلیه السلام به رسول خداصلی الله علیه وآله 8
- فضایل حضرت علی اکبرعلیه السلام 9
- حضرت علی اکبرعلیه السلام در شب عاشورا 11
- توضیحی پیرامون صفت ناری القُری 12
- حضرت علی اکبرعلیه السلام ناری القُری 12
- جاذبه داشتن، صفت بسیار خوبی است 12
- حضرت علی اکبرعلیه السلام وارث دو شجاعت 14
- حضرت علی اکبرعلیه السلام و چند مأموریت 16
- حضرت علی اکبرعلیه السلام فارس میدان نبرد 16
- حضرت علی اکبرعلیه السلام مؤذّن کربلا 17
- مدح حضرت علی اکبرعلیه السلام 19
- شبه پیامبرصلی الله علیه وآله، ریحانه الحسین علیه السلام 20
- مقام رفیع قمر بنی هاشم و علی اکبر نزد سید الشهداءعلیهم السلام 20
- وجوه مشترک میان حضرت ابوالفضل و حضرت علی اکبرعلیهما السلام 21
- جایگاه سیاسی - اجتماعی حضرت علی اکبرعلیه السلام 24
- اغراض و اهداف معاویه بن ابی سفیان 25
- حضرت علی اکبرعلیه السلام به سوی فرات 28
- حضرت علی اکبرعلیه السلام در شب عاشورا 29
- جوانان کربلا، الگوی امروز ما 29
- ویژگی جوانان کربلا 30
- شهادت حضرت علی اکبرعلیه السلام 32
- وداع حضرت علی اکبرعلیه السلام 33
- امام سجّادعلیه السلام و شهادت برادرش حضرت علی اکبرعلیه السلام 37
- فدایی حسین علیه السلام 38
- اسماعیل کربلا، حضرت علی اکبرعلیه السلام 38
- چشمان حضرت یعقوب علیه السلام در فراق فرزند گران است 39
- هنگام وداع حضرت علی اکبرعلیه السلام، سه ناله شنیده شد 40
- وجه نام گذاری حضرت علی اکبرعلیه السلام 41
- اگر علی اکبرعلیه السلام زنده بود، در این مصیبت خون گریه می کرد 42
- روایت انگور 42
- جانشینان اهل کساء در صحرای کربلا 43
- پی نوشت ها 44
از امام زین العابدین علیه السلام روایت شده: چون برادرم مرا وداع کرد و برفت، ساعتی نگذشت که دیدم تمام زنان از کنار من رفتند، و رو به بیرون خیمه گذاشتند، و به جز یک کنیز، دیگر کسی به بالین من نماند و او نیز گریه می کرد. از وی پرسیدم: چه روی داده؟ ناگاه دیدم عمّه ام سراسیمه مراجعت کرد و او را از جواب من منع نمود. گفتم: ای عمّه! چه روی داده؟ گفت: نه مرا یارای گفتن است و نه تو را طاقت شنیدن. همان بهتر که دامن خیمه را بلند نمایند تا خود قضیه را ببینی. چون دامن خیمه را بالا زدند، دیدم پدرم پیکر چاک چاک برادرم را به سوی خیمه می آورد.(97)
ناگفته نماند: اکثر مورخّین و ارباب مقانل می نویسند: امام علیه السلام خطاب به جوانان بنی هاشم فرمود: بیایید و علی را به خیمه برسانید.
اسماعیل کربلا، حضرت علی اکبرعلیه السلام
حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام از جانب پروردگار مأمور شد تا فرزندش اسماعیل علیه السلام را قربانی نماید؛ ولی بالاخره گوسفندی فرستاده شد و به جای اسماعیل علیه السلام ذبح گردید؛ امّا اسماعیل کربلا، حضرت علی اکبرعلیه السلام در راه دفاع از قرآن و ولایت قربانی گردید، فرقش را شکافتند و بدنش را لگدمال نمودند و سرش را جدا کردند.
علاّمه شوشتری در «الخصائص الحسینیه» می گوید: حِجر اسماعیل ذبیح، متّصل است به کعبه، و در آن است قبر اسماعیل و دخترانش، و مابین رُکن و مقام، قبر هفتاد پیغمبر است که همگی از گرسنگی مرده اند، چنانچه در اخبار مأثور است. امّا قبر علی اکبرعلیه السلام متصّل به قبر امام حسین علیه السلام است و قبر هفتاد و دو صدّیق در پایین پای اوست که
همگی تشنه کشته شدند و در یک گودال مدفونند و حائر به ایشان محیط است و در آنجا دویست نبی و دویست وصی مدفونند، چنانچه در روایات صحیحه است.(98)
فدایی حسین علیه السلام
سید بن طاوس رحمه الله در کتاب «طرائف» و نیز صاحب کتاب «الدرّ النظیم» هر دو روایت زیر را نقل نموده و سندش را به ابن عباس رسانده اند:
ابن عباس می گوید، بر پیامبرصلی الله علیه وآله وارد شدم، دیدم آن حضرت، ابراهیم را به ران چپ و حسین را به ران راست نشانده و گاهی این را بوسه می زند و گاهی دیگری را، در این هنگام حضرت جبرئیل از جانب خداوند وحی آورد. رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: جبرئیل از جانب خداوند مرا سلام رساند و گفت: «خداوند این دو فرزند را برای تو باقی نمی گذارد؛ یکی را فدای دیگری کن».
حضرت رسول صلی الله علیه وآله نگاهی به ابراهیم کرد و گریست و نگاهی به حسین علیه السلام نمود و گریست، آن گاه فرمود: مادرِ ابراهیم کنیزکی است و اگر مرگِ ابراهیم رسد، جز من کسی محزون نشود؛ ولی مادر حسین علیه السلام فاطمه علیها السلام است و پدرش علی پسر عمّ من و گوشت و خون من است؛ چون حسین علیه السلام را وفات رسد، دختر من فاطمه علیها السلام و پدرش علی علیه السلام محزون شوند و مرا نیز حزن فرا گیرد، لاجرم اختیار کردم حزن خود را بر حزن فاطمه و علی علیهما السلام. پس از سه روز، ابراهیم فرزند رسول خداصلی الله علیه وآله فوت نمود، هرگاه رسول خداصلی الله علیه وآله حسین علیه السلام را ملاقات می نمود، می فرمود: «فدیتُ من فدیتُه بابنی ابراهیم»؛(99) «فدا شوم فدای کسی که پسرم ابراهیم را فدای