قیام مختار ثقفی (مختارنامه) صفحه 128

صفحه 128

مجلس یازدهم

در خروج کردن سلَیمان بن صرد الْخُزَاعِی، روایت کند ابو مِخْنَف (1) لوط بن یحیی الاَزدی که چون یزید نامه فرستاد به عُبَِیدالله زیاد ملعون که مختار را بند بردار و رها کن تا هرکجا که خواهد برود، عُبَِیدالله زیاد ملعون مختار را بند برداشت و گفت: «باید که بیش از یک شب در کوفه نباشی، خواه به زمین خراسان شو، خواه به زمین حِجاز که من از شر تو ایمن نیستم، که زمان تا زمان فتنه انگیزی.» مختار بخندید و با خود گفت: «من خود این طلب می‌کنم.» پس گفت: «همچنین کنم ای امیر، و امروز بروم.» پس معلم را بدرود کرد و به خانه شد و هر چه بایست ساخت بساخت و روز دیگر بر نجیبی نشست برآنکه به مدینه رود به نزدیک خواهرش. مردم شیعه کوفه به نزدیک وی آمدند، چون سلَیمان بن صُرَد الْخُزَاعِی و مُسَیَّب بْن نَجَبَة (2) و عبدالله بن و آل (3) و رِفَاعَةَ بن شَدَّاد (4) و مانند ایشان و مهتران و بزرگان کوفه (5) مختار را بدرود کردند و می‌گریستند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه