قیام مختار ثقفی (مختارنامه) صفحه 261

صفحه 261

1- چنین است در متن.

2- اصل: هیژدم.

مجلس هفدهم

از خروج کردن مختار ابوعُبَِیدة الثقفی روایت کند ابو مِخْنَف لوط بن یحیی الاَزدی که چون مختار سپاه شام را بشکست مؤید و منصور به کوفه باز آمد. کارداران و امیران و عاملان را از هر سویی به شهرهای عراق روانه کرد. امیری لشکر به خُزَیْمَة (1) ثعر داد و امیریِ باب الاعلی به عَمَّارِ بن أَوْسٍ داد، و کارش قوی شد. پس تدبیر کشندگان حسین بنِ علی کرد و همه کشندگان حسین بنِ علی در آن وقت در کوفه بودند و هر کسی به خانه خویش ایمن و فارغ نشسته بودند، از آنکه مختار به ایشان نمی‌پرداخت.

ایشان نیز چنان می‌پنداشتند که مختار این خروج از قِبَل ولایت می‌کند نه از قِبَل خون حسین بنِ علی (ع) و ندانستند (2) که هر یکی را مکافاتی نهاده است. چون مختار از حرب مُصعَبِ زُبَیر و عامِر رَبِیعَة بپرداخت و ایمن شد، تدبیر کشندگان کرد. ابراهیم اَشتَر گفت: «ای امیر، دست به یکی ازیشان نکنی که نه وقت آنست. صبر کن تا این کار را تباهی نکنی، که کشندگان حسین بنِ علی مهتران کوفه‌اند، اگر دست بر یکی نهی همه بر تو بیرون آیند و رنج تو ضایع شود، فرمان من کن و هر یکی را بخوان و خلعت ده و بنواز و بگوی مقصود من ولایت گیری بود. اکنون چون به دست آمدم، هر چه مرا باشد اگر تایی نان باشد یک نیمه آن شما را باشد.» و ابراهیم این از قِبَل آن گفت که همه کشندگان حسین بنِ علی گذشته از پسرِ زیاد، بزرگتر از محمدِ أَشْعَث بن قَیْس نبود و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه