قیام مختار ثقفی (مختارنامه) صفحه 441

صفحه 441

لحظه حساس، در بحبوحه جنگ.

ل

لاجرم: بنابرین، هرآینه، یقینا.

لختی: مقداری.

لشکری: مرد سپاهی و جنگجو.

لَعَنَهِم اللهُ: خدا ایشان را لعنت کُناد.

لگام: دهنه، افسار.

لِلّهِ الحَمْد وَ المّنَّة: سپاس و ستایش مخصوص خداست.

م

مالش: گوشمال و تنبیه.

ماندن: گذاردن.

مانده: خسته.

مانیم: گذاریم.

مبلغی: تعدادی.

متألم: اندوهگین و دردمند.

متشابه: آیه‌ای که معنی آن بر مردم آشکار نباشد.

مثقالی: نوعی پارچه‌ی بسیار خفیف و نفیس و نازک.

محابا: جانبداری، ملاحظه.

محاق: سه شب آخر ماه که ماه در آسمان پنهان است.

محب: دوستدار.

محرق: سوزاننده.

محروس: زندانی، نگهداشته شده، حراست شده.

محفه: تخت روان، هودج مانند بدون قبه.

محکم: آیه‌ای که معنی آن صریح و واضح باشد. (مقابل متشابه)

مخاطره کردن: خود را به خطر افکندن.

مختلف شدن طعن: رد و بدل شدن ضربات نیزه.

مخذول: خوار کرده شده، زبون گردیده.

مرثیه: گریستن بر مرده و ذکر محامد وی، نوحه سرایی.

مر: از اداتی است که در قدیم غالبا پیش از مفعول صریح می‌آمده است.

مرده ریگ: سفله، پست، بیکاره.

مرصع: جواهرنشان، گوهرنشان.

مرقع: جامه پاره پاره به هم دوخته.

مرکب: اسب، شتر، استر، آنچه بر آن سوار شوند.

مزیدن: چشیدن.

مسخ گردانیدن: تبدیل کردن صورت کسی به صورت زشت تر.

مسکین: بیچاره و بینوا، تهیدست و درویش.

مسلم بودن: دراختیار بودن، منحصر بودن.

مِسینه: ظروف و آلاتی که از مس باشد.

مشرف کردن: سرا فراز گردانیدن.

مشک: نوعی خوشبو که از نافه آهو به دست آید.

مُصحَف: قرآن.

مصاف: میدانهای جنگ، رزمگاه، محلهای صف زدن.

مصطفی: برگزیده.

مصلی: جای نماز، بوریا یا فرشی که بر آن نشینند و نماز خوانند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه