- خاندان عقيل در حماسه حسيني 1
- جايگاه عقيل بن ابيطالب 1
- علت عدم حضور در جنگهاي علي 1
- خاندان عقيل 1
- آغاز 1
- فرزندان عقيل 2
- خاندان عقيل در دو آزمايش بزرگ 2
- مسلم بن عقيل 2
- يك آزمايش ديگر از بني عقيل 2
- عبدالرحمن بن عقيل 3
- جعفر بن عقيل 3
- محمد بن عقيل 3
- عبدالله الاكبر بن عقيل 3
- علي بن عقيل 3
- عبدالله بن مسلم 4
- محمد بن مسلم بن عقيل 4
- نوادگان عقيل 4
- عون بن عقيل 4
- محمد بن ابي سعيد بن عقيل 4
- جعفر بن محمد بن عقيل 5
- دو نواده ديگر از خاندان عقيل 5
- ابي عبيدالله بن مسلم بن عقيل 5
- شهداي خاندان عقيل از منظر معصومين 5
- خاندان عقيل در نگاه مهدي 6
- پاورقي 6
- سخنان امام حسين در روز عاشورا 6
- شهداي عقيل در نگاه امام سجاد 6
آغاز
همانگونه كه ميدانيد علت غائي آفرينش انسان براي به فعليت رساندن استعدادهاي بالقوّه و رساندن او به كمال مطلق است. از اينرو خداوند منان بر بشر منّت نهاد و او را از نيستي به وجودش آورد؛ و اين جهان پهناور را كه خود مناسبترين بستري است براي شكفتن اين استعدادها و بهترين آزمايشگاهي است براي عرضه اين شكوفهها در اختيار انسان قرار داد. خوشبختانه برخي در اين دنيا از فرصتها بهترين استفاده را كرده و با تفكر و بينش قوي كه داشتند با جدّيت گام برداشته و به مطلوب خود رسيدند و برخي هم در دام زخارف دنيا گرفتار شده و از قافله كمال عقب ماندند. و نهضت امام حسين(ع) كه خود يكي از همين آزمايشهاي الهي بود برخي بيتفاوت از كنار آن گذشتند و برخي ديگر همانند خاندان عقيل خود را در درياي موّاج و پرطلالم و طوفاني انداختند تا خود را به كشتي نجات و راه روشن حسين بن علي(ع) برسانند.آن جوانان پرشور و نشاطي كه خاتمه تمام كمالات اخلاقي و علمي خود را با خط سرخ شهادت رقم زدند. و آنانكه هنوز بدنيا نيامده بودند پيامبر از شهادت برخي اين عزيزان خبر داده و برايش اشك ريخته است و آنها كه امام حسين(ع) بر قاتلانشان لعنت فرستاده و امام سجاد سخت به آنها عشق ميورزيده است. اينك به پاس آن رشادتها و جانبازيهاي اين جوانان عاشق و دلداده، اين نوشتار كوتاه را كه در حقيقت نگاهي كوتاه بر حماسه خاندان عقيل در نهضت و قيام امام حسين(ع) ميباشد، به ادامه دهندگان راهشان تقديم ميكنيم.
جايگاه عقيل بن ابيطالب
جناب ابوطالب ـ عليه الرحمه ـ چهار فرزند داشت به نامهاي طالب، عقيل، جعفر و علي(ع) به ترتيب هر يك ده سال از ديگري بزرگتر بودند و به جز طالب كه سرنوشت او بدرستي روشن نيست هر كدام نقش بسيار مهمي را در عالم اسلام ايفا كردهاند. و عقيل بن ابي طالب كه دومين فرزند اين خانواده ميباشد، اگرچه بينايي خود را از دست داده بود، امّا او از هوش و استعداد بسيار خوبي برخوردار بوده از جمله به خوبي از اصل و ريشه طوايف و قبايل عرب آگاه بود از اينرو به نسّابه عرب معروف گشته بود. [1] .عقيل با اسلام آوردن و هجرت خود به مدينه هم پيامبر را خوشحال كرد و هم ساير بنيهاشم را. و در جنگ موته همراه برادرش جعفر بن ابي طالب حضور داشت. [2] .عقيل در بين مسلمانان جايگاه خوبي داشت بويژه در نزد پيامبر اسلام كه سخت مورد محبت و علاقه آن حضرت بود و اين محبت و دوستي را بارها اظهار كرده و به وي ميفرمود: من تو را به دو جهت دوست ميدارم يكي اينكه خودت دوست داشتني هستي و ديگر اينكه چون ابوطالب تو را بسيار دوست ميداشت. [3] .
خاندان عقيل
عقيل بن ابي طالب از چند همسر و كنيزي كه داشت از نعمت فرزندان خوبي برخوردار بود ودر تاريخ نامي از آنها به جز كساني كه در نهضت امام حسين(ع) شركت جستهاند به چشم نميخورد. مسلم بن عقيل، عبدالله اكبر، علي، محمد، ابي سعيد، عبدالرحمن و جعفر جزو فرزندان عقيل ميباشند. [4] .در فرزندان عقيل علاوه بر ايمان، تعهد، اخلاص، شجاعت، جود و سخاوت، قابليتهاي فراواني ديده ميشد. چرا كه برخي از فرزندان وي جزو فقها و سخنوران بودهاند. [5] .
علت عدم حضور در جنگهاي علي
با اينكه عقيل حدود بيست سال از علي(ع) بزرگتر بود طبعا فرزندان بزرگتري هم داشته امّا نام هيچكدام از آنها را در جنگهاي سه گانه اميرمؤمنان نمييابيم و دليل روشني هم بر عدم حضور آنان نيافتيم. امّا عدم حضور خود عقيل اين است كه ظاهرا در آن روزها بينايي خود را از دست داده بود و درباره ساير فرزندانش بايد گفت يا اصلاً شركت نكردهاند و يا حضور داشتهاند امّا نامشان در شمار شركت كنندگان نيامده است.شايد از نامهاي كه عقيل به برادرش علي(ع) نوشته بتوان استفاده كرد كه او و فرزندانش ميخواست در جنگهاي علي حضور داشته باشد اما اين مولا علي بود كه به وي اجازه شركت را نداده بود. چنانچه مرحوم محدّث قمي مينويسد: ولم يشهد مع أخيه أميرالمؤمنين من حروبه ايام خلافته و عرض نفسه و ولده عليه فأعفاه و لم يكلفه حضور الحرب. [6] .عقيل در هيچ يك از جنگها با برادرش اميرمؤمنان(ع) در روزهاي خلافتش شركت نكرد و در همان روزها خود و فرزندانش را بر آن حضرت براي شركت در جنگ عرضه كرد امّا امام علي(ع) او را معاف دانست. و يا در آن روزهايي كه سستي مردم و خيانت آنها را به علي ميشنود طي نامهاي براي حضرت مينويسد و بار ديگر آمادگي خود و فرزندانش را جهت دفاع از اميرمؤمنان اعلام نموده و از حضرت خواستار شده بود كه نظر خودش را در اين خصوص بنويسد و در آن نامه نوشته بود: علي جان اگر دفاع تا سر حد جان ميخواهي بگو كه بهمراه برادر و برادرزادههايت در كنار تو خواهيم بود، چرا كه مرگ و زندگي را در كنار تو بهتر ميپسنديم زيرا هيچگاه زندگي را پس از مرگت نميخواهيم. سوگند به خداي جل و علا كه زندگي پس از تو براي ما گوارا نخواهد بود. حضرت در پاسخ به عقيل چنين نوشت:امّا آنچه را كه درباره فرستادن برادر زادگان نوشته بودي بدان كه نيازي به آنها ندارم پس در همان جا بمان زيرا به خدا سوگند دوست ندارم اگر كشته شوم همراه من كشته شويد [7] و از اين نامه برميآيد كه فرزندان عقيل در سن و سالي بودهاند كه هر يك ميتوانسته در جبهه و جنگ شركت كند امّا علي(ع) اجازه حضور نداده و احتمال ديگري هم هست كه بيشتر فرزندان عقيل خردسال و كوچك بودهاند چنانچه حضرت درباره آنها چنين فرموده: و رأيت صبيانه شعث الشعور غبر الألوان من فقرهم... [8] كه حضرت در نهج البلاغه از فرزندان عقيل به صبي تعبير ميكند و صبي همان فرزندان كوچك را ميگويند. و دليلش اين است كه مسلم بن عقيل در زمان حكومت علي(ع) هشت ساله بوده و با اين بيان عدم حضور آنان يك امر طبيعي بوده است.