پاسداري از منابع خيريه
آن حضرت به محافظت از منابع در آمد فقرا و نيازمندان اهتمام جدّي داشت. و علاوه بر اين كه منابع درآمدي را بر محرومان و نيازمندان وقف كرده بود، از موقوفات ديگر نيز حمايت و پاسداري ميكرد. روايت زير، يكي از اين نمونه را بيان ميكند:زماني امام حسين عليهالسلام بر اثر رسيدگي به فقرا و محرومان تنگ دست وبدهكار گرديد؛ معاويه از فرصت استفاده كرده و نامهاي را به همراه دويست هزار دينار به آن حضرت ارسال نمود. او در نامه خود از امام خواسته بود كه چشمه «نيزر» را ـ كه اميرمؤمنان علي عليهالسلام آن را با دستان خويش حفر كرده و درآمد آن را بر فقراي مدينه و در راهماندگان وقف كرده و اختيار آن در دست امام حسين عليهالسلام بود ـ با او معامله كند. حضرت اباعبداللّه عليهالسلام درخواست وي را به شدّت رد كرده، فرمود: «انّما تَصَدَّقَ بِها اَبي لِيَقيَ اللّهُ بِها وَجْهَهُ حَرَّ النّارِ وَ لَسْتُ بايِعُها بِشَيءٍ؛ پدرم علي عليهالسلام اين چشمه را در راه خدا وقف كرده است تا اين كه خداوند متعال او را از آتش جهنم نجات دهد. و من آن را به هيچ قيمتي نخواهم فروخت.» [14] .
در اوج جوانمردي
امام حسين عليهالسلام در رسيدگي به نيازمندان، موافق و مخالف نميشناخت. آن حضرت بر اين باور بود كه رسم جوانمردي اقتضاء ميكند كه بايد به درماندگان، بيچارگان و نيازمندان كمك نمود.آري، مهرباني و مهرورزي به تمام افراد بشر، عادت مستمرّ مردان الهي است و دستگيري از افتادگان، شيوه هميشگي اهلبيت پيامبر عليهمالسلام ميباشد.علي بن طعان محاربي ميگويد: هنگامي كه لشكر حرّ قافله امام حسين عليهالسلام را محاصره كرد، آن روز من آخرين نفري بودم كه از سپاه حرّ به منزل «ذوحِسَم» رسيدم. امام حسين عليهالسلام چون تشنگي من و اسبم را مشاهده كرد، به من فرمود: «اَنَخِ الرّاوية؛ اين راويه را بخوابان!» و چون ما راويه به مشك ميگفتيم، منظور امام را نفهميدم. حضرت دوباره فرمود: «يابن اخي، انخ الجمل؛ برادر زاده! آن شتري را كه مشك آب روي اوست بخوابان.» چون شتر را خواباندم فرمود: از آب آن بخور. من خواستم آب بخورم، اما دستپاچه شدم و نتوانستم. امام حسين عليهالسلام برخاسته از آن مشك، من و اسبم را سيراب نمود. [15] .حضرت سيدالشهدا عليهالسلام اين همه مهر و محبت را براي كسي ابراز نمود كه به جنگ او آمده بود. آن بزرگوار فردي را سيراب كرد كه او جزو سپاهي بود كه در روز عاشورا وي را با لب عطشان به شهادت رساندند!
ياري به محرومان فرهنگي
يكي از مهمترين محروميتها، فقر عاطفي و فرهنگي است. تعداد محرومان اين طيف، به مراتب بيشتر از نيازمندان مادي و اقتصادي است؛ چرا كه اوّلاً فقر مادي محسوس است، اما نيازهاي عاطفي و فرهنگي غير محسوس هستند. ثانياً مربّي آگاه و دلسوز لازم است كه اين نياز را برطرف نمايد و كار هركس نيست. فقر مادي همچون فقر معنوي، انسان را نميآزارد و محرومان مادي همانند محرومان معنوي در معرض سقوط و هلاكت نيستند.در سيره عملي امام حسين عليهالسلام نه تنها به محروميتهاي ظاهري و مادي توجه ميشد بلكه كساني كه از جنبه عاطفي، فرهنگي و معنوي كمبود داشتند نيز در زير چتر پوشش آن حضرت قرار ميگرفتند.ابن عساكر مينويسد: فردي به نام عصام شامي وارد مدينه شد. مشاهده سيماي پاكيزه و نوراني امام حسين عليهالسلام آتش حسد و كينه ديرينه را در دل او شعلهور ساخت و او ناتوان از كنترل احساسات زشت خويش، نزد آن حضرت رفته، پرسيد: آيا تويي پسر ابوتراب؟ فرمود: بلي.عصام، هر چقدر ميتوانست به امام و پدر بزرگوارش فحش و ناسزا و كلمات ركيك نثار كرد. امام بعد از شنيدن سخنان ناپسند وي، با عطوفت و مهرباني به وي نگريسته و آياتي را در فضيلت عفو و گذشت قرائت كرد، آنگاه به عصام فرمود: اي برادر! برخود سبك و آسان بگير و براي من و خودت استغفار كن! مطمئن باش اگر از ما ياري بخواهي، ياور تو خواهيم بود و اگر عطا و بخشش بطلبي، به تو عطا ميكنيم و اگر ارشاد و راهنمايي بجويي، تو را ارشاد خواهيم كرد (هرنيازي و گرفتاري داري به ما بگو).او بعد از اين رفتار شفقتآميز امام عليهالسلام از جسارتهاي خود پشيمان شد. حضرت اباعبداللّه عليهالسلام وقتي در چهره او نشانه ندامت را مشاهده كرد، اين آيه را قرائت نمود: «لا تَثْريبَ عليكم اليوم يغفِرُ اللّهُ لكُم وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحمين» [16] ؛ امروز ملامت و توبيخي بر شما نيست، خداوند شما را ميبخشد و او «ارحم الراحمين» است. در اين حال از عصام پرسيد: آيا از اهل شام هستي؟! گفت: بلي. حضرت در ادامه به او فرمود: هر نيازي داري بدون اضطراب و شرم و خجالت، از ما بخواه كه انشاء اللّه برآورده ميشود. عصّام با مشاهده اين همه بزرگواري، انسانيت و اخلاق، آن چنان از خود و عمل ناپسندش شرمنده شد كه در آن لحظه آرزو ميكرد كهاي كاش به زمين فرو ميرفت! اما بعد از اين حادثه در منظر او، شخصيت امام حسين عليهالسلام و پدر گرامياش محبوبترين افراد روي زمين بودند. [17] .مولوي در مورد تأثير ابراز محبت به نيازمندان عاطفي و محرومان معنوي ميگويد:از محبّت مسها زرّين شود از محبّت تلخها شيرين شوداز محبّت دَردها شافي شود از محبّت دُردها صافي شوداز محبّت شاه بنده ميكنند از محبّت مرده زنده ميكنند
پاورقي
[1] «لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُالْكِتابَ وَالميزانَ لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ». (حديد / 25).
[2] نهج البلاغه، نامه 53.
[3] همان.
[4] لواعج الاشجان، ص 14؛ مناقب آل ابيطالب، ج 3، ص 221.
[5] آل عمران / 92.
[6] تفسيركنزالدّقائق، ج 3، ص 159.
[7] بحارالانوار، ج 44، ص 190.
[8] المناقب، ج 4، ص 66؛ بحارالانوار، ج 44، ص 190.
[9] مستدرك الوسائل، ج 7، ص 193؛ كلمات الامام الحسين(ع)، ص 626.
[10] انعام/ 124.
[11] بحارالانوار، ج 44، ص 196.
[12] سوگنامه آل محمد، ص 211 و 212؛ رياحين الشريعه، ج 3، ص 301.
[13] ناسخ التواريخ، ج 1، ص 195 و 196؛ حياةالامام الحسين(ع)، ج 2، ص 232.
[14] مستدرك الوسائل، ج 14، ص 62؛ مناقب اميرمؤمنان، ج 2، ص 82.
[15] ارشاد، مفيد، ص 78؛ تاريخ طبري، ج 4، ص 302.
[16] يوسف / 92.
[17] تاريخ مدينه دمشق، ج 43، ص 224؛ منازل الآخره، ص 81.