چند یادداشت در باب حضرت امام حسین علیه السلام صفحه 1

صفحه 1

مقدمه‌

در مدينه چشم گشود؛ به حسين نام گرفت. پدرش اميرمؤمنان بود، و مادرش،فاطمه دختر رسول خدا؛ و برادرش حسن و همه، دست پروردگان محمد رسول الله (ص).كنيه‌اش ابوعبدالله و لقب هايش؛ سيد، طيب، زكي، مبارك، وفي و... از ميان لقب‌ها «سيدالشهدا» بيشتر آورده مي‌شود، هر چند، اولين بار حضرت رسول اكرم (ص) بر عموي خود حمزه نهاد.دانستن اين نكته در اين جا بد نيست كه، عرب‌هاي پيشين، آوردن كنيه را نشاني از سپاس، و لقب را بي احترامي مي‌پنداشتند. در ديوان حماسه مي‌خوانيم:اُكنيه حين اناديه لاكرمه ولا القبه و السوءة اللقباو به فارسي:كنيه باشد احترامش بي شمار و زلقب پرهيز، زشتش بي شمار

بزرگواري امام‌

روزي حسين بن علي (ع) با قومي از صحابه و بزرگان عرب بر سر خوان نشسته بود و غذا مي‌خورد و جبّه ديباي، رومي گرانمايه نو پوشيده و دستاري به غايت نيكو بر سربسته بود.غلامي، خواست كه كاسه‌اي خوردني در پيش او بنهد و از بالاي سر او ايستاده بود.قضا را كاسه از دست غلام رها شد و بر سر و دوش حسين بن علي ريخت، و دستار و جبّه،از خوردني آلوده شد، ناراحتي در حسين پديدار آمد، و از طيره و خجالت رخسار او برافروخت، سر بر آورد و در غلام نگريست، غلام چون چنان ديد، بترسيد كه او را ادب فرمايد،گفت:(و الكاظمين الغيظ و العافين عن الناس) حسين ـ رضي الله عنه ـ روي تازه كرد و گفت:«اي غلام تو را آزاد كردم تا به يك بارگي از خشم و مالش من ايمن گردي.» همه حاضران را از آن علم و بزرگواري حسين در چنان حال عجب آمد و پسنديده داشتند.حكايتي كه آمد در روضة الواعظين فتال نيشابوري به همين شكل آمده است، با اين فرق كه امام علي بن الحسين (ع) به جاي حسين بن علي آورده شده است.

بنده خاص خدا و سرور مردم‌

نقل كرده‌اند: امام حسين بن علي (ع) را در حال طواف خانه خدا ديدند كه پس از نماز در مقام ابراهيم (ع) گونه‌اش را بر مقام گذارد و با گريه [و نجوا] مي‌گفت: بنده كوچكت به باب توست، گداي تو در خانه توست، خانه نشين درمانده‌ات به كوي توست و اينها را پي در پي بيان مي‌كرد. پس [از به پايان رسيدن مناجات] امام از كنار چند گدا گذشت كه در حال خوردن گِرده ناني بودند، پس امام سلامشان كرد و ايشان حضرت را به خوردن دعوتش كردند، به نزد ايشان نشست و فرمود: اگر صدقه نبود با شما مشغول‌مي‌شدم و سپس فرمود: برخيزيد و به منزلم درآييد [و ايشان چنين كردند] پس غذا و پوشاك دادشان و به دستور آن حضرت به هر كدام چند درهمي نيز بدادند:«رؤي الحسين بن علي (ع) يطوف بالبيت ثم صار الي المقام فصلي، ثم وضع خده‌علي المقام فجعل يبكي و يقول: عبيدك ببابك، سائلك ببابك، مسكينك ببايك، يرددذلك مرارا، ثم انصرف فمر بمساكين معهم فلق خبز يأكلون، فسلم عليهم فدعوه الي طعامهم، فجلس معهم و قال: لولا انه صدقة لاكلت معكم، ثم قال: قوموا الي منزلي،فاطعمهم و كساهم، ثم امرلهم بدراهم».

دردانه پيامبر اكرم‌

از ابوهريره چنين رسيده است:«با همين دو چشمانم ديدم و با اين دو گوشم شنيدم از رسول الله (ص) در حالي كه دو دست حسين (ع) را گرفته بود و پاهايش بر روي پاي رسول خدا (ص) كه مي‌گفت: اي كوچولو بالا آي و بپر. «تَرَق‌ِّ عَيْن‌َ بَقّة».

شباهت امام حسين به پيامبر اكرم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه