- پیشگفتار 1
- اشاره 3
- فصل اول: اهمّیّت بحثهای اخلاقی 3
- اهمّیّت اخلاق در روایات اسلامی 8
- اشاره 8
- نکته ها: 9
- 1- تعریف علم اخلاق 9
- 2- رابطه اخلاق و فلسفه 11
- 4- رابطه «علم» و «اخلاق» 13
- 3- رابطه اخلاق و عرفان 13
- 5- آیا اخلاق قابل تغییر است؟ 16
- اشاره 16
- آیات و روایات دلیل بر قابلیّت تغییر اخلاق است 19
- 6- تاریخچه علم اخلاق 23
- دلائل طرفداران عدم تغییر اخلاق 23
- پاسخ 23
- اشاره 29
- فصل دوم: نقش اخلاق در زندگی و تمدّن انسانها 29
- رابطه زندگی مادّی با مسائل اخلاقی در روایات اسلامی 42
- اشاره 45
- فصل سوم: مکتبهای اخلاقی 45
- 1- اخلاق در مکتب خداپرستان 46
- 2- اخلاق مادّیگری 46
- 5- اخلاق از دیدگاه وجدان گرایان 47
- 3- اخلاق از دیدگاه فلاسفه عقلی 47
- 4- اخلاق در مکتب غیرگرایان! 47
- نکته ها 49
- اشاره 49
- 1- اخلاق و نسبیّت 49
- اسلام نسبی بودن اخلاق را نفی می کند 50
- اشاره 54
- 2- تأثیر متقابل «اخلاق» و «رفتار» 54
- تأثیر متقابل اخلاق و عمل در احادیث اسلامی 57
- 3- اخلاق فردی و اجتماعی 59
- اشاره 61
- فصل چهارم: پشتوانه های اخلاق 61
- 1- پشتوانه سودجویی- 61
- 2- پشتوانه عقلی- 63
- 3- پشتوانه شخصیّت- 64
- 4- پشتوانه الهی 65
- نکته 72
- فصل پنجم: اخلاق و آزادی 73
- اشاره 73
- اعتقاد به جبر و مسائل ضدّ اخلاقی 77
- فصل پنجم: اصول مسائل اخلاقی در قرآن 81
- اشاره 81
- نقد و بررسی 83
- بازگشت به اصول اخلاقی در قرآن 85
- اصول اخلاق اسلامی در روایات 89
- فصل هفتم: پیوند مسائل اخلاقی با یکدیگر 98
- فصل هشتم: از کجا شروع کنیم؟ 101
- اشاره 101
- 1- سه دیدگاه در برخورد با مسائل اخلاقی 102
- دیدگاه اوّل، دیدگاهی است که می گوید: تهذیب نفس نوعی جهاد و مبارزه با دشمنان درونی است، که در کمین انسانها هستند. 102
- دیدگاه دوم، دیدگاه طبّ روحانی است. 104
- دیدگاه سوم، دیدگاه سیر و سلوک است. 108
- 1- سیر و سلوک منسوب به «بحر العلوم» 112
- اشاره 112
- فصل نهم: روشهای مختلف ارباب سیر و سلوک 112
- اشاره 112
- چگونگی سیر و سلوک در این روش 114
- 2- روش مرحوم ملکی تبریزی: 117
- اشاره 119
- 3- روش دیگر 119
- خلاصه و جمع بندی مکتبهای سیر و سلوک 121
- اشاره 124
- فصل دهم: آیا در هر مرحله استاد و راهنما لازم است؟ 124
- نقش واعظ درون 126
- فصل یازدهم: آمادگیهای لازم برای پرورش فضائل اخلاقی 128
- 1- پاک بودن محیط 128
- اشاره 128
- اشاره 134
- 2- نقش معاشران و دوستان 134
- نقش معاشران در روایات اسلامی 139
- تأثیر معاشرت در تحلیلهای منطقی 141
- اشاره 143
- 3- تأثیر تربیت خانوادگی و وراثت در اخلاق 143
- رابطه اخلاق و تربیت خانوادگی در احادیث اسلامی 150
- اشاره 154
- 4- تأثیر علم و آگاهی در تربیت 154
- 2- جهل سبب بی بندوباری جنسی است! 155
- 1- جهل سرچشمه فساد و انحراف است! 155
- 3- جهل یکی از عوامل حسادت است! 155
- 5- رابطه جهل و بهانه جوئی: 156
- 6- رابطه سوء ظن و بدبینی با جهل: 156
- 7- بی ادبی از جهل سرچشمه می گیرد! 156
- 4- جهل سرچشمه تعصّب و لجاجت است! 156
- 8- دوزخیان جاهلانند! 157
- 9- صبر و شکیبایی از آگاهی سرچشمه می گیرد! 157
- 10- نفاق و پراکندگی از جهل سرچشمه می گیرد! 158
- رابطه «علم» و «اخلاق» در احادیث اسلامی 159
- 5- تأثیر فرهنگ جامعه در پرورش فضائل و رذائل 164
- اشاره 164
- رابطه آداب و سنن با اخلاق در روایات اسلامی 169
- 6- رابطه عمل و اخلاق 172
- اشاره 172
- چگونگی تأثیر «عمل» در «اخلاق» در روایات اسلامی 182
- 7- رابطه «اخلاق» و «تغذیه» 184
- اشاره 184
- رابطه تغذیه و اخلاق در روایات اسلامی 186
- صفات اخلاقی و اعمال اخلاقی 192
- گام اوّل: توبه 194
- اشاره 194
- فصل دوازدهم: گامهای عملی به سوی تهذیب اخلاقی 194
- اشاره 194
- 1- حقیقت توبه 196
- 2- وجوب توبه 197
- 3- عمومیّت توبه 200
- 4- ارکان توبه 205
- 5- قبولی توبه عقلی است یا نقلی؟ 211
- 6- تبعیض در توبه 214
- 7- دوام توبه 215
- 8- مراتب توبه 218
- 9- آثار و برکات توبه 220
- گام دوم: مشارطه 223
- گام سوم: مراقبه 226
- اشاره 230
- گام چهارم: محاسبه 230
- 2- آثار محاسبه نفس چیست؟ 235
- گام پنجم: معاتبه و معاقبه 237
- اشاره 243
- «نیّت» و «اخلاص نیّت» 243
- اخلاص 246
- اخلاص در روایات اسلامی 250
- حقیقت اخلاص 252
- موانع اخلاص 254
- آثار اخلاص 256
- اشاره 257
- ریا کاری 257
- ریا در روایات اسلامی 263
- فلسفه تحریم ریا 266
- نشانه های ریاکاران 267
- طریق درمان ریا 270
- آیا نشاط در عبادت منافات با اخلاص دارد؟ 272
- تفاوت ریا و سمعه؟ 273
- سکوت و اصلاح زبان 275
- اشاره 275
- سکوت در آیات قرآن مجید 275
- سکوت در روایات اسلامی 278
- رفع یک اشتباه 281
- اصلاح زبان 284
- اشاره 284
- رابطه زبان با فکر و اخلاق 289
- آفات الِلّسان (خطرات زبان) 293
- اصول کلّی برای دفع خطرات زبان 295
- اشاره 295
- 1- توجّه جدّی به خطرات زبان! 295
- 2- سکوت 296
- 3- حفظ زبان 297
- 1- رابطه خود شناسی و تهذیب نفس 299
- اشاره 299
- خودشناسی و خداشناسی 299
- 2- خود شناسی در روایات اسلامی 302
- 3- خود شناسی وسیله خداشناسی است 302
- 4- تفسیرهای هفتگانه برای حدیث مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ 304
- 5- موانع خودشناسی 308
- اشاره 311
- عبادت و نیایش روح را پرورش می دهد 311
- تأثیر عبادات در پالایش روح، در روایات اسلامی 319
- اشاره 323
- یاد خدا و پرورش روح 323
- ذکر خدا چگونه است؟ 329
- رابطه یاد خدا با تهذیب نفوس در احادیث اسلامی 333
- 1- حقیقت ذکر چیست؟ 336
- 2- مراتب ذکر 337
- 3- موانع ذکر 339
- فصل سیزدهم: اسوه ها و الگوها 341
- اشاره 341
- تولّی و تبرّی در روایات اسلامی 351
- داستان موسی و خضر 358
- فصل چهاردهم: چهره دیگر ولایت و تأثیر آن در تهذیب نفوس! 362
- اشاره 362
- سخنی از علّامه شهید مطهّری 368
- سوءِ استفاده ها 370
سرچشمه می گیرد در حالی که «بایدها» و «نبایدها» یک سلسله فرمانها و دستورها است، از یک نکته مهم غفلت کرده اند، و آن این که: فرمانها و «بایدها» هنگامی حکیمانه است که رابطه ای با «هستها» داشته باشد، وگرنه امور اعتباری بی محتوا و غیر قابل قبولی خواهد بود.
در اینجا مثالهای روشنی داریم که این مطلب را کاملًا باز می کند: هنگامی که اسلام می گوید: «شراب نخورید!» و یا قوانین بین المللی می گوید: «موادّ مخدّر ممنوع است!» اینها فرمانهای الهی یا مردمی است که بی شک
از یک سلسله هستها سرچشمه گرفته؛ زیرا، واقعیّت عینی چنین است که شراب و موادّ مخدّر تأثیر بسیار مخرّبی در روح و جسم انسان دارد به گونه ای که هیچ بخشی از آن، از شرّ این موادّ ویرانگر در امان نیست؛ این واقعیّت، سبب آن باید یا نباید می شود.
این که می گوئیم احکام الهی از مصالح و مفاسد سرچشمه می گیرد، درست اشاره به همین رابطه است، و این که می گوئیم «کُلَّما حَکَمَ بِهِ الْعَقْلُ حَکَمَ بِهِ الشَّرْعُ؛ هر کاری را عقل حکم به خوبی یا بدی آن کند، شرع نیز مطابق آن فرمان می دهد!» نیز اشاره به وجود رابطه تنگاتنگ میان واقعیّتها و احکام (بایدها و نبایدها) می باشد.
و این که در مجالس قانون گذاری در جوامع بشری می نشینند و پیامدهای فردی و اجتماعی هر پدیده ای را بررسی و بر اساس آن قانون وضع می کنند نیز دقیقاً در همین راستا است.
کوتاه سخن این که، محال است یک حکم حکیمانه بی ارتباط با واقعیّتهای موجود در زندگی بشر باشد؛ در غیر این صورت، حکم و قانون نیست بلکه گزافه گوئی و خرافه و قلدری است؛ و چون واقعیّت یکی بیش نیست طبیعتاً راه مستقیم و محکم و قانون صحیح هم بیش از یکی نمی تواند باشد و این مسأله سبب می شود که ما تمام تلاش و کوشش خود را برای پیدا کردن واقعیّتها و احکام و قوانین نشأت گرفته از آن به کار گیریم.
از آنچه در بالا گفته شد رابطه دیدگاههای کلّی در مجموعه هستی و آفرینش انسان، با مسائل اخلاقی روشن می شود و منشأ پیدایش مکتبهای مختلف اخلاقی نیز همین است.
اکنون با توجّه به مطالب فوق به سراغ مکاتب اخلاقی می رویم:
اخلاق
در قرآن، ج 1، ص: 63
1- اخلاق در مکتب خداپرستان
از این دیدگاه، آفریننده همه آثار خداست. ما از سوی او هستیم و به سوی او باز می گردیم و هدف آفرینش تکامل انسان در جنبه های معنوی است و پیشرفتهای مادّی تا آنجا که راه را برای وصول به تکامل معنوی هموار می سازد نیز هدف معنوی محسوب می شود.
تکامل معنوی را می شود بدینسان معنی کرد: «قرب به خداوند و پیمودن راهی که انسان را به صفات کمال او نزدیک می سازد».
بنابراین معیار، اخلاق از این دیدگاه تمام صفات افعالی است که انسان را برای پیمودن این راه آماده می سازد و نظام ارزش گذاری در این مکتب نیز بر محور ارزشهای والای انسانی و کمال معنوی و قرب به خداست.
2- اخلاق مادّیگری
می دانیم مادّیها شعبی دارند که یک شعبه معروف آن مادّیگری کمونیستی است. از دیدگاه این مکتب که همه چیز را از دریچه مادّه می نگرد و به خدا و مسائل معنوی، ایمان ندارد، و اصالت را برای اقتصاد قائل است و برای تاریخ نیز ماهیّت مادّی و اقتصادی قائل می باشد، هر چیز که جامعه را به سوی اقتصاد کمونیستی سوق دهد اخلاق است، و یا به تعبیر خودشان «آنچه انقلاب کمونیسم را تسریع کند، اخلاق محسوب می شود.» مثلًا این که راست گفتن یا دروغ گفتن کدام اخلاقی و یا غیر اخلاقی است با توجّه به تأثیر آنها در انقلاب ارزیابی می شود، اگر دروغ به انقلاب سرعت ببخشد، یک امر اخلاقی است و اگر راست تأثیر منفی بگذارد یک امر غیر اخلاقی محسوب می شود!
شاخه های دیگر مادّیگری نیز هر کدام طبق مسلک خود اخلاق را تفسیر می کنند؛ آنها که اصل را بر لذّت و کام گرفتن از لذائذ مادّی نهاده اند چیزی به نام
اخلاق قبول ندارند و یا به تعبیر دیگر، اخلاق را در صفات و افعالی می دانند که راه را برای وصول به لذّت هموار سازد.
و آنها که اصل را بر منافع شخصی و فردی نهاده اند و حتَّی جامعه بشری را تا آن