مصائب راس الحسین علیه السلام: روضه ها و مصیبت های سر مطهر حضرت امام حسین علیه السلام صفحه 108

صفحه 108

ممانعت اهل سیبِوَر از ورود سرهای شهدا به شهرشان و حمایت از اهل بیت علیهم السلام ودعای امّ کلثوم به آنها

سپهر، در ناسخ گوید: چون اهل بیت رسول خدا را به سیبِوَر (نام شهری نزدیک کفرطاب) کوچ دادند، اهل سیبور جمع شده و پیران و جوانان آنها گرد آمدند. سپس شیخی سالخورده که زمان خلافت عثمان را درک کرده بود، از میانشان برخاست و گفت: فتنه برنینگیزید که همانا این سرها را در تمام امصار و بلدان گردانیده اند و کسی از در منع سخن نکرده است، بگذارید تا از شهر شما هم بگذرانند. جوانان گفتند که: واللّه، هرگز نمی گذاریم این قوم پلید شهر ما را به قدوم خویش آلوده سازد. در زمان، بشتافته و پل روی آب را که از آن عبور می شد، قطع کردند و ساخته جنگ شدند. در پی این ماجرا، حرب در پیوست و رزمی سخت برپای ایستاد، چندانکه ششصد تن از لشگر ابن زیاد دستخوش تیغ فولاد شدند و جماعتی نیز از جوانان سیبور به خاک افتادند. در این وقت اُمّ کلثوم فرمود: نام این بلد چیست؟ گفتند: سیبور است. فرمود: «اَعْذَبَ اللّه ُ شَرابَهُمْ وَاَرْخَصَ اَسْعارَهُمْ وَرَفَعَ اَیدی الظَّلَمَهِ عَنْهُم» خدایا آبهایشان را گوارا بدار و قیمت اجناسشان را ارزان بدار و دست ستمگران را از آنها کوتاه کن. ابومخنف گوید: از اثر دعای اُمّ کلثوم، اگر جهان همه انباشته ظلم و جور بودی، در اراضی ایشان

جزآیت نعمت و بذل و رایت قسط و عدل افراشته نگشتی.(1)

استقبال مردم شهر بعلبک از سرهای شهدا و نفرین امّ کلثوم به آنها

صاحب ناسخ گوید: چون اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را به بعلبک نزدیک کردند، به حاکم بعلبک نوشتند که: اینک سرهای خوارج و اهل بیت ایشان


1- . ربانی خلخالی، علی، چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العبّاس علیه السلام، ص111.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه