مصائب راس الحسین علیه السلام: روضه ها و مصیبت های سر مطهر حضرت امام حسین علیه السلام صفحه 123

صفحه 123

رأس بریده بر کسی

حسین ابا عبداللّه

راهنما نمی شود

حسین ابا عبداللّه

اشعار یزید به هنگام مشاهده سرهای بریده

زهری می گوید: وقتی سرها را آوردند یزید در بالاخانه مشرف بر «جیرون» نشسته بود در آن حال این شعر را بگفت:

لَمّا بَدَتْ تِلْکَ الْحمُولُ وَاَشْرَقَتْ

تِلْکَ الشُّمُوسُ عَلی رِبا جِیرُون

نَعبَ الغُرابُ فَقُلْتُ صَحْ اَوْ لا تَصِح

فَلَقَدْ قَضَیْتُ مِنَ الْغَریمِ دُیُونی

هنگامی که آن کاروانیان پدیدار شدند، و آن آفتابها بر تپه های «جیرون» تابیدند، کلاغ بانگ زد، گفتم خواهی بانگ زن و خواهی نزن، من از بدهکار دیون خود را ستاندم.(1)

پانصد هزار نفر، تماشاچیِ سر امام حسین علیه السلام و سرهای شهدا

در «کامل بهائی» است که اهل بیت را سه روز پشت دروازه شام بازداشتند و شهر را زیور بستند به وضعی که چشمی ندیده بود و سپس پانصد هزار مردم شام از زن و مرد با دایره و صنج و طنبور، جامه نو پوشیده و خود را آراسته به جلوی آنها رفتند و آن روز چهارشنبه شانزدهم ربیع الاول بود و بیرون شهر محشری شد و مردم میان هم موج می زدند، چون روز برآمد،


1- . موسوی، سید علی محمد، وقعه الطف، ترجمه مقتل ابومخنف، ص379.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه