مصائب راس الحسین علیه السلام: روضه ها و مصیبت های سر مطهر حضرت امام حسین علیه السلام صفحه 162

صفحه 162

می پرسد و دوست دارم او را به داستان او خبر دهم و صاحبش را بدانم تا در سرور و شادی تو شریک گردم. یزید گفت: این سرِ حسین بن علی بن ابی طالب است، آن رومی گفت: مادرش کیست؟ گفت: فاطمه دختر رسول خدا است، آن نصرانی گفت: اف بر تو و دینداری تو، دین من بهتر از دین شما است، پدر من از نواده های داود است و میان من و او پدران بسیاری است ونصاری به این واسطه مرا بزرگ می شمارند و از خاکِ پایم برای تبرّک می برند که از نواده های داود است و شما پسرِ دخترِ پیغمبرِ خود را می کشید و یک مادر بیش فاصله ندارد، این چه دینداری است با شما؟... خدای تعالی به شما برکت ندهد و دینداریِ شما را نپذیرد؛ یزید گفت: این نصرانی را بکشید تا مرا در کشور خود رسوا نکند، چون نصرانی چنین فهمید گفت: می خواهی را بکشی؟ گفت:آری، گفت: بدان که من دیشب پیغمبر شما را در خواب دیدم و به من گفت: ای نصرانی، تو از اهل بهشتی، من از کلام او در عجب شدم و اکنون می گویم: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّه، سپس برجست و سرِ حسین علیه السلام را به سینه چسبانید و او را می بوسید تا کشته شد.(1)

آویختن سر امام حسین علیه السلام بر درِ خانه یزید

حکایت شده که یزید دستور داد سر را بر درِ خانه او آویختند و اهل بیت را به خانه او آوردند، چون زنان حرم وارد خانه یزید شدند از آل معاویه و از آل ابی سفیان کسی نبود که با گریه و شیون و نوحه بر حسین علیه السلام جلوی آنها نیامد، همه جامه های زیبا و زیور خود را دور انداختند و سه روز ماتم برپا کردند و گفته اند که منزلهایی برای زنان حرم در دمشق خالی کردند و همه زنان


1- . کمره ای، محمد باقر، در کربلا چه گذشت؟، ترجمه نفس المهموم شیخ عباس قمی، ص587.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه